.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

زندگی در انتظار

سه شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۵ ب.ظ
3 ساعت و 45 دقیقه است که مانده ام حیران ....
اینکه ادم گوینده یک خبر بد باشد حس مزخرفی است ...
جواب اس ام اس هایش را نمی دهم ..نمی دانم چطور یک خبر بد را برایش بگویم ...بنویسم متاسفم !...
من  که می دانم بعد از ان خبر ساعت ها گریه خواهد کرد ....چه کنم ...!
صبر کرده ام که گوینده خبر من نباشم ..نامردی است اینکه او را در انتظار گذاشته ام ؟
مثل دویدن تو مسابقه دو بود ...گفته بودند سه نفر اول برنده اند اما حالا زده اند زیر حرفشان   .......



اسم عکاس هدر را یادم نمی اید ..حدس می زنم خانوم هدی رستمی بودند ...اگر کسی اسم عکاس را یادش بود بنویسد ..ممنون ..
بعدا نوشت :..هدر عوض شد دوباره ..ببخشید دیگه ! بعد از امتحان هایم  یک هدر درست و حسابی انتخاب می کنم :)
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۹
آبان

نظرات  (۱۳)

منتظر گذاشتن بده. خبر بد دادن هم بده. نمی دونم کدوم بدتره!
پاسخ:
نتونستم به زنگ زدن ها یشت سر هم بی اعتنا باشم ..انتظار بد تر بود به نظرم ...
از طریق یک واسطه خبر را دادم ..خیلی تجربه بدی بود ..خیلی ..
کاشکی یک وبلاگ جدید می زدید ...دلم برای نوشتنان تنگ شده ..
۲۰ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۷ اقای روانی
نگو بهش...
بذار خوش باشه...یه وقت که خیلی شنگول بود بگو.
پاسخ:
این کار را نکردم ...از طریق یک واسطه خبر را رساندم ..

هر چی فک کردم چی بنویسم ک کمکت کنه

بلد نبودم:(

محکم باشین جفتتون

پاسخ:
ممنونم :»)
انتقال خبر بد حس بدی ه
ولی امیدوارم خدا هم به شما و هم به کسی که قراره بهش خبر بد برسه صبر بده : (
پاسخ:
صبور بودن ..:)
صبور بودن گاهی سخت ترین کار دنیا و بهترین کار دنیا است.
الان حس وبلاگ پرید. وبلاگم درد منو دیگه دوا نمی کنه د:
پاسخ:
پیشنهاد سازنده : بنویسید دیگه ...
به حست خودتان از جانب من بگویید لطفا برگردد به نوشتن .. ...
۲۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۴ ساکن چهارخانه ی پیراهنش ...
تجربشو نداشتم .. کاش هیشوقت هم نداشته باشم ..
پاسخ:
هیچ وقت ..برای هیچ کس ..امیداوارم تکرار نشود 

چه جالب امروز داشتم زندگی نامه و عکسهای شیرین نشاط رو نگاه میکردم و برای خودم مرور میکردم

اومدم صفحه وبلاگ تورو باز کردم یهو دیدم عکس سرصفحت یکی از عکساشه ک که خیلی منو ب فکر فرو برده بود

از مجموعه ی زنان الله گمونم باشه.

پاسخ:
مرسی که نوشتی ..عکس های خاصی بود نمی شناختمشان ..
مجبور شدم هد را عونض کنم ..عکسی که عکاس حرفه ای باشد استفاده از عکسش به نظرم نامردی امد ..
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن / مصلحی تو ای سلطان سخن...
پاسخ:
گر خطا گفتیم ..:)
چرا نامردی؟؟ اتفاقا به نظرم خوبه بقیه ببینن بشناسن یا حداقل کنجکاو بشن
پاسخ:
خوب یک جور نادیده گرفتن حق عکاس است ..مالکیت معنوی ...
همین حالا هم احساس عذاب وجدان دارم به خاطر هدر ...
۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۸ سالهای مرگ و پروانه شدن

سلام رفیق

حالتان چکونه است؟

هعی آدرس عوض می کنید ماهم پرسون پرسون باید برگردیم دنبال وبلاگتون!!

پاسخ:
سلام 
ممنون ...
شرمتده ..دیگه اوارگی است دیگر ...
۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۱ سالهای مرگ و پروانه شدن

مثل همیشه اینجا هم خوب می نویسید...

پاسخ:
مثل همیشه لطف دارید ..:)
آبی اینجا:
http://tondotalkh.blog.ir/
پاسخ:
چه خبر خوبی  ممار ..
۰۳ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۷ آدم ارغوانی
دقیقا امروز داشتم با خودم فک میکردم اگه خواستم یه خبر بد به کسی بدم چیکار کنم...دیدم اصلا نمیتونم...
پاسخ:
اصلا نمیشود ..شرایط بدی بود .امیدوارم برای هیچ .کس تکرار نشود ..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">