نیاز ....
به تقویم نگاه می کنم به جمعه ای که در راه است و می توانست برایم حال خوب باشد اما نشد ...نگذاشتند که دلم وصل شود ، که ارام شود ..
هیچ چیز دست من نیست..هیچ چیز..
خیلی چیزها را میشه از ادم ها گرفت ..اجسام را ...مکان ها را ...ادم ها را ..
اما حس ها را نمی شود گرفت ...نمی شود ....
پ ن :من برای این پست ها توضیح ندارم.گاهی ادم می نویسد که فقط نوشته باشد ،حالم،حال گریه نیست.من در انتظارم و در انتظار امید و ترس در هم امیخته ..
.سپرده ام خودم را به خودت... از اتش عبورم ده ..
نیازمندم : به صبر ..به دعا ..به عقل ...به داشتن ات ..به نگاه ات ..به یک اغوش امن ..به خیلی چیزها
عکس : خودم
دلم می خواهد کامنت ها را ببندم اما باز است .. به هرحال جوابی برای چراها ندارم ..