.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

پلک هایش را روی شانه ام جا گذاشته ...

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۸ ب.ظ

 

بچه که بودم به این شیرینی ها می گفتم نارنجکی ..و من هنوز هم عاشق این نان خامه ای ها هستم ...:)

شیرینی ...حال ادم ها را خوب می کند ....گاهی ...

کم تر هستم ..ببخشید ..

پ ن 1 : سعی می کنم غمگین نویسم ..احساس می کنم وبلاگم تبدیل به جایی شده که سرشار از غم است ..سرشار از اندوه ..من از اندوه می گریزم ...
پ ن 2 : عکس خودم :)

موافقین ۱۷ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۹
آبان