ما مضی قد مضی
به صدای خودم گوش می دهم و فکر می کنم چقدر زجر کشیدم .چقدر غم تو کلماتم هست که تو نفهمیدی ..
عین اعتقاد داره که من خودم خوب جمع کردم .اما واقعا این طور نیست.ادم های اطرافم خبر ندارند که من چقدر شکننده شدم .چقدر خسته ام .دیشب وقتی دوباره ازم پرسیدی چرا درس نمی خونی،گفتم خستم .گفتم هیچ کدوم شما نمی فهمید وقتی میگم خستم.یعنی چی ،یعنی که کوه روی شونه هام هست .یعنی یه زخم خونی ...
عکس ات را دیدم .زدم زیر گریه.بازی تکراری خانواده تو و بازهم شکست روحی من ...
قبول : شما از من قوی ترید.من ادم جنگیدن نیستم .... شروع امسالم ، اغاز پایان تو بود .
از دست ادم ها خستم .از مثلا دوستم میم که فکر می کنه من خیلی خوشبختم .از مادر میم که پشت تلفن بهم میگه شما نمی فهمید.میم داره چه دردی را میکشه ...از حرف های خودش و مادرش دلخورم ..میم میگه حلال ام کن ...گفتم مهم نیست ..اما مهم بود ..
سخنرانی های دکتر شیری را گوش می کنم و گریه می کنم ...
دلم می خواهد اموزش بهار پس جدایی عاطفی و طلاق را بخرم اما فعلا نمی دونم با توجه به هزینه اش آیا واقعا تاثیر گذار است ...
کسی تجربه استفاده از این جوری فایل ها را داره ؟
پ ن : فیلم به وقت شام را دیدم ..بسی مزخرف بود ..
گیم اف ترونز فصل هفت داره تمام میشه ...
کتاب رهش امیر خانی دو ماه است که زل زده بهم ..منم بهش زل می زنم و نمی خونمش ...
برای مضراب : من رمزت را ندارم
فامیل دور ...برات عیدی داده ..به رسم هرسال ...
خدایا ..نگام کن ...