.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

چشم ها

شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۵۸ ب.ظ
با آنا می رفتیم و می خندیدم ،که مادرش را دیدم .چشم در چشم .زل زد به من .نگاهش کردم و دست انا را گرفتم و گفتم مادرش ..
بعد سرم را پایین انداختم و رد شدم .هیچی نگفتم .بعد دوسال دیدمش ....
نشستم سر کلاس و فکر کردم باید چیزی می گفتم ..باید می گفتم سپردمت به حضرت زهرا ...
اما شاید سکوتم بهترین کار بود ...
۹۷/۰۲/۲۲
آبان

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.