.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

همین جوری ..

دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۴۶ ب.ظ
درس خوندنم نمی اد .هنوز مقاله ای که باید چهارشنبه ارائه بدهم را کامل نکردم و حوصله اش را هم ندارم ..
یک شنبه  رفتم کتابخانه که یه پایان نامه را بخونم ..پیام داد که کار داره و ببینم همو ..برای اولین بار گفتم نه ..گفتم کار دارم .کار هم داشتم اما راستش دلم نمی خواست دوباره حالم بد شه.اما امروز دلم تنگ بود.هیچ کاری نکردم .جز دیدن دو تا فیلم مزخرف .دیدن عکس هایی که نباید می دیدم .شنیدن یه مشت اهنگ غم دار.و شکستن بغضم ..
دیشب برای اولین بار نشستم به رنگ کردن رنگ امیزی بزرگسالان ..با اغماض میشه گفت کار جالبی بود.حواسمو پرت کرد ..
دلم یه شام خوشمزه می خواهد ولی هیچ کس نیست که باهم امشب بیاد بیرون .تو یخچال هم چیز خاصی نیست ..
 راستش ظهر یه کنسرو مسخره لوبیا و تن ماهی خوردم که واقعا مزخرف بود . 


پ ن :حرف اقای پ اینه که دادگاه را نرم که اروم باشم .اما خودم فکر می کنم مثل مراسم خاکسپاری باید شرکت کنی که مرگ و باور کنی .

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۲۴
آبان

نظرات  (۱۶)

بالاخره یه روزی باید تموم بشه این حسِ بد. درسته؟! سعی کن اون روز رو خودت خلق کنی.

خدایا
مراقبِ دوستم باش
پاسخ:
راستش یه طعم گس است وسط تمام خوشی ها ...
واقعا تمام میشه یه روزی ؟ 
خدایا کمک ام کن 
حتماً میشه شک نکن :)
پاسخ:
:)
۲۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۵۸ بلاگر کبیر ^_^
آبان کاش بودی با هم بیرون میرفتیم. دل جفتمون باز میشد شاید...  :(
پاسخ:
کاشکی بلاگر ..یه عالم دل هردومون انگار گرفته ...
حتی یکم بغل کردن فندوق ات حال ادمو خوب می کنه 
گذشته هارو بریزید دور اصلا به گذشته فکر نکنید وبه آینده فکر کنید .
پاسخ:
گفتنش اسونه ..عمل کردنش سخت ترین کار دنیا است ..گذشته بخشی از اینده ادم است ‌..من اینده ای که براش جنگیدم را از دست دادم ..ساختن دوبارش زمان میبره
این که یهو همه امیدها و آرزوها و برنامه های زندگی آدم توی چند ماه به فنا بره وحشتناکه و هیچ کی نمی تونه منکر این قضیه بشه.

اما تو می تونی بازم یه آینده خوب برای خودت بسازی چون خیلی سنت کمه. وقتی خواهرم توی 30 سالگی طلاق گرفت هر روز گریه می کرد می گفت باید تا آخر عمرم تنها زندگی کنم. 
ولی ظرف دو سال دوباره ازدواج کرد و الان توی 38 سالگی دو تا بچه داره و یه زندگی موفق. مطمین باش تو هم می تونی خیلی زود زندگیتو جمع و جور کنی و یه آینده پر از اتفاقات خوب و شیرین برای خودت رقم بزنی. 

جلسات دادگاه رو هم نمی دونم. به نظرم حق با آقای پ هست! خواهرم اون زمان دو میلیون و نیم داد یه وکیل برای شوهرش گرفت که حتی رودررو نشه دیگه باهاش. می گفت کشش ندارم برای درگیری و اعصاب خوردی بیشتر.
پاسخ:
می دونی مضراب من ادم گیر کردن نبودم اما الان دوساله گیر کردم ....همین ادمو خسته می کنه اما به یقین حالم خیلی بهتره مرداد ۹۵ است ...
ایشاالله که خدا هم تو هم خواهرت را همیشه سرشار از خوشبختی کند:)
فعلا گفتم من باهاشون میرم ...
می تونم شرط ببندم که اون این جلسه را تنها میاد چون داشتن وکیل تو اعسار به ضررش هست ...و راستش اون هیچی نمیگه مظلوم میشینه ...و حتی خود منم وقتی نگاهش می کنم دلم براش میسوزه ..
سلام :)
به لطف خدا میگذره ...
پاسخ:
سلام :)
به لطف خدا 
به رحمت خدا ...
۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۶:۲۱ ّبنده ی خالقم
راستش یه وقتا به خواهرم فکر میکنم با اینکه شرایطش با شما فرق داشت ولی حس میکنم درکش نکردم...از خدا میخوام واقعا ببخشدم...
نمیدونم چی بگم....
ولی از خدا میخوام دلت رو آروم کنه و قرص و محکم بشی...


پاسخ:
خواهر داشتن خیلی خوبه 
ممنونم عزیزم
بالاخره رفتی یا نه؟ :)
پاسخ:
هفته دیگه سه شنبه 
شاید روزهای سخت تری هم در راه باشه 
اما با اطمینان بهت میگم یه روزی میرسه که اینقدر حال دلت خوبه اینقدر خوشبختی که برای ثانیه ای این روزها رو به یاد نمیاری 
ان شا الله خیلی زود میرسه بهشت زندگیت 😚
پاسخ:
شاید روز های سخت تری هم باشد ...
ممنونم عزیزم :)
به به اینجا هم حرف مقاله ست :)))
پاسخ:
فدات آی دا  :)))
مراقب خودت باش
پاسخ:
سعی می کنم 
ممنونم :)
۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۴:۳۶ بـآنو شهریوری
سلام به نظره منم برو دادگاه وقتی با چشات ببینی و بشنوی میدونی تموم شده
پاسخ:
مثل مرگ تدریجی یک رویا
دنیا این روزها انقدر تلخ شده دیگه نمیشه حتی روزهای خوشش رو باور کرد
دعاگوت هستم آبان جان ان شاءالله ی روزی تمام این تلخی ها تموم بشه 
پاسخ:
روزهای خوش ..دلم واقعا تنگ شده واسه یه روز خوش واقعی ..
دعا واسه من بهترین است ..ممنونم ..گل نرگس عزیز
همه ی این روزای سخت میگذره و من مطمئنم که روزای خوب میاد... فقط باید تو ذهنمون بسازیمشون و کم کم و یکی یکی به واقعیت تبدیلشون کنیم (:

الآن حالت چطوره آبان جان؟
پاسخ:
الان حالم ..نگرانم ...و خسته ..و خسته ...
روز ها ی خوب ...
هیچ کسی نمیفهمه که آدم رو پله های دادگاه اولین هاشو جا میزاره از شب خواستگاری تا بله ای که خیر میشه من وقتی به گذشته فکر میکنم خیلی چیزها رو جا گذاشتم آبان... 
پاسخ:
نارنج ..با تمام وجود درد من است ..همین اولین ها که از یادم نمی ره ...
که حتی اولین لباس اولین رژ لب ام ...اولین پیتزا ..از یادم نمی ره ...
هیچ وقت تمام نمیشه نارنج ..
چرا اینقدر طول میکشه


سلام
دعا کنید
پاسخ:
سلام 
چون توافقی نیست ...و دادخواست برای مهریه است ...نه طلاق ..
مجتاجم به دعا ..خیلی ..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">