.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

۱۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

 روی تکه کاغذ  نوشتم من می خواهم پس می توانم ..چسباندم کنار آینه ....
اگه اون قدر پول داشتم که می تونستم یک کافه یا کتاب فروشی داشته باشم دیگه درس نمی خوندم ..:))

اما خوب من بچه پولدار نیستم و نگران شغل ،آینده و خیلی چیز های دیگر هستم ...

گاهی دلم می خواست انقدر وقت داشتم ..که دیگر به ماده ها فکر نکنم ..
بروم کلاس خط ، نجوم ،عکاسی و حتی کلاس رقص و ارایشگری،
آشپزی کنم،بروم کلاس نمایش عروسکی ،فیلم ببینم هر روز ...کتاب بخوانم ..سازی دست بگیرم ..

اما  هیچ وقت ، همه چیز به دل آدم نیست ..
باید درس بخوانم ..این ها را نوشتم برای خودم ،که کم تر اینجا باشم..که حواسم باشد حالا وقت درس خواندن است...
با این پست دارم به خودم قول می دهم ..این یک تصمیم کبری است ...

کم تر بودنم را ببخشید ...

بی ربط :دلم تنگ است ..خیلی تنگ ..خیلی تنها ...
 ..تو  شبی در انتظار نشسته ای ..چه دانی ..سعدی :))
موافقین ۲۳ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۱
آبان



همسایه روبه رو دوباره پارتی گرفته است ..رقص نور ..اهنگ ...

بعد من نشسته ام فصل حدود ق .مجازات را می خوانم ...
 تو عالم همسایگی باید دختر همسایه شون را دعوت کنند ..واقعا که.. من که راضی نیستم ..خخخ:))
موافقین ۲۲ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۶
آبان

آتش زدی 

در عود ما 

نظاره کن 

در دود ما ...

مولانا 


پسر سنتورش را آورده و روبه روی خانه ،روی چمن ها نشسته اند،از پنجره نگاهشان می کنم  ...

پسر سنتور می زند و دختر به دست های پسر خیره می شود ..

من نشسته ام تو اتاق و  به صدای سنتورش گوش می کنم و توی دلم می گویم خوشا به حال دختر ..

.................................

زن ها گوشه خیابان جمع شده بودند،زن نشسته بود و نخود هایش را روی یک گلیم کهنه ریخته بود.خانوم کناری را نگاه کردم ،گفت فال نخود می گیرد ،قدم هایم را تند کردم ...

حاشیه رودخانه مسیر همیشگی ام بود،نگاهم کردوگفت فالت را بگیرم ؟قدم هام را تند کردم....

آدم هایی که فال می گیرند،آدم های تنهایی هستند که دنبال امیدند .. ته فنجان،یاحافظ ...آدم ها دنبال شنیدن خبر خوبند.فال بهانه است،نگرانی آدم ها را برطرف کنید ،آرام میشوند و دیگر دنبال خرافات نیستند،آدم ها دنبال جهان ایمن اند فقط گاهی راه  را اشتباهی می روند ..

هیچ وقت زندگی ام را ته فنجان جست و جو نکرده ام اما بارها فال حافظ گرفته ام ...


پیشنهاد : خواندن این متن - عقده سیندرلا

برای ساقی : ..منتظرم ..نشانه ای بگذار ...

۳۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۰
آبان
مجید ارجمندی، رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی گفتسال‌های گذشته 360 دختر در سن کمتر از 14 سالگی ازدواج کردند که متاسفانه 10 مورد از آنان کمتر از 10 سال سن داشتند.

خلع قانونی وجود دارد ..؟
به نظرم من خیر ..قانون در این مورد  بیش از این نمی تواند کاری کند ...ماده 1041 ق .م  عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن 13 سال شمسی و پسر قبل از رسیدن به 15 سال شمسی منوط به اذن ولی و به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح  توضیح کامل :

حالا فرض کنیم که این عکس ها کاملا مسخره بازی است!
 اما چه کسی مسئول است؟ .. مسئول جهل ادم ها ؟ ...
هدف از این ازدواج چیست ؟ 

جامعه ما جامعه ای است که مردمش برای حمایت از حیوانات کمپین تشکیل می دهند و عکسهای این جشن را در شبکه های  اجتماعی شر می کنند...  ما مردمان کول و باحالی هستیم !

من از این دونفر صحبت نمی کنم از آمار بالای ازدواج در کودکانی حرف می زنم که هیچ کجا ثبت نمی شود ..از کودکان خیابانی ..از کودکان فقر مادی و فرهنگی ...از درد ..!

 توجه : قانون نمی تواند مغایر شرع حرفی بزند، این پست قصد به چالش کشیدن هیچ بخش از مذهب را ندارد و بیشتر جنبه اجتماعی دارد ...
۲۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۰
آبان

من از رابطه های نصفه و نیمه بدم می آید  ،از خاطراتی که می چسبد به گلو بدم می اید ،از حرف هایی که نگفته میماند...آدم ها با خاطراتشان چه کار می کنند ؟ بعد از طلاق چه طوری دوباره پیراهن چهارخانه می پوشند ،چه طوری عطرها را بو می کنند؟آدم ها بعد از خروج از یک رابطه نصفه چه طوری قدم می زنند و از بارون و عطرش حرف می زنند..!

آدم ها خاطراتشون را چی کار میکنند ؟! 

من از انتظار بدم می آید ،از بی پایانی بدم می آید ..لطفا پایان رابطه هاتون نقطه بگذارید،هیچ چیز جا نگذارید ،صدایتان را ،حرف هایتان ،چهارخانه های لباستان را،نگین انگشترتان ،همه را از خاطر آدم بردارید ..

فیلم های فرهادی خوب است،خیلی ..اما من از دیدنش زجر می کشم،از بی پایان ماندنش ،از تمام نشدن آدم هایش ..

من دلم هپی اند می خواهد ..درست مثل فیلم های قدیمی فارسی،دلم پایان خوب می خواهد !

.....

 پیشنهاد :  فرزندانم کتاب بیشعوری را بخوانید ...

دلم می خواست پی دف کتاب را برای خیلی ها بفرستم ..اما نمی شود !

عنوان : a bitter end is better than Endless bitterness :یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی به پایانه 


۲۸ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۹
آبان


 

 

عکس : خودم :))

موافقین ۲۲ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۱
آبان



بازارچه ای بود که جوان ها غرفه اجاره می کنند و کارهایشان را می فروشند ..مانتو ،دستبند و مجسمه و...دختر با مانتو گل گلی و موهای بافته منتظر بود  ...پسر که رد شد با تامل به دنبالش رفت و وسایلش را پرت کرد روی زمین، پسر برگشت و نگاه کرد ؟، دخترگفت ..تو اینجایی؟ چه جالب که دیدمت ...میشه کمک کنی ؟ 
فکر کردم دختر چقدر  عالی ،اتفاقی را که می خواست ساخت ..اتفاق ،اتفاقی نیست ..!
.....................................
مسلمان شد... بعد از 35 سال زندگی،از وسط اروپا ، زندگی اش را در دوتا چمدان ریخت ، اولش  آمد، فارسی یاد بگیرد اما حالا شهادتین گفت ، چقدر دلم می خواست فرانسه می فهمیدم که برایم بگوید خدا را چگونه فهمید  ...
............
گفت : حیف تو است ، تمام بعدظهر فکر کردم و از خودم پرسیدم حیف من است ؟.جوابی نداشتم ....! .......
فکر کردم چقدر دلم یک ارامش بی نهایت می خواهد ..چقدر دلم چیزی را می خواهد ...
چقدر دلم خوب بودن می خواهد ...چقدر دلتنگم ...

 عکس : گلدانم گل داده و شده دلخوشی این روزهایم ،برای گل هایش عاشقانه می خوانم  ..

پیشنهاد : چرا رفتی همایون شجریان ..جان می دهد برای گریستن ..!
 
می دانم آشوب و پراکنده نوشتم ..ببخشید ...
۲۹ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۸
آبان

  • خدا که فقط متعلق به آدم‌های خوب نیست،خدا ، خدای آدم‌های خلاف‌کار هم هست و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی‌گذارد فی‌الواقع خداوند اندلطافت  اندبخشش اند بیخیال‌شدن و اند چشم‌پوشی و اند رفاقت است.
  • رفیق خوب و با مرام همه چیزش را پای رفاقت می‌گذارد. اگر آدم‌ها مرام داشته باشند هیچ‌وقت دزدی نمی‌کنند ولی متأسفانه بعضاً آدمها تک‌خوری می‌کنند و این بدِ روزگار است ...
  • بایستی ما یک فکری به حال اهلی‌شدن آدم‌ها بکنیم اهلی‌کردن یعنی ایجاد علاقه‌کردن و این تنها راه رسیدن به خداست و خیلی هم مهم است..( فیلم مارمولک )
  • ..خدایا ....
موافقین ۱۳ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۰
آبان

تلفن را قطع کردیم

دست‌هایم بوی تو را می‌داد.

شاعر : بهنام شوشتری 

1- یک جایی خوانده ام ادم ها نه به اندازه وبلاگشان غمگین اند و نه به اندازه اینستاگرام خود شاد ....

حرفش به نظرم درست بود ..(با تشکر از راحنا : اینجا )

2- برنامه خندوانه ، جناب خان ..احلام ...

این برنامه دوست دارم ..ادم هایی که می خندانند...:)..فیلم های غمگین را تعطیل کنید ،بخشی از شادی را به زندگی خودتان برگردانید ..مشکلات حل نمی شود ولی روحیه ادم خوب می شود ..

3 - روزهای خوبی است میشه دعا کنید خوب بماند ؟ انرژی مثبت ..

4- دلم نمی آید درخواست فارغ التحصیلی ام را در سامانه گلستان ثبت کنم ،یک جورایی دلم برای ان 4 سال تنگ شده

پیشنهاد : قدم زدن با ....

۲۶ نظر موافقین ۸ مخالفین ۱ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۰
آبان


تمام اصل های حقوق بشر را خوانده ام 

وجای یک اصل را خالی یافتم 

واصل دیگری به آن افزودم 

عزیز من 

اصل سی و یکم :

هر انسانی حق دارد هرکسی را که می خواهد دوست داشته باشد .

پابلو نرودا 

هوس کرده ام بروم شالگردن ببافم ...یک شالگردن بلند ..وسط مرداد ....

و من ادمی هستم که تا به حال شالگردن نبافته ....

.........................................................

دفترچه های تلفن همراه چه ظلمی به ادم ها می کند

قبل تر ها آدم ها شماره آدم های مهم زندگی شان را،آدم های دوست داشتنی زندگی شان را  ،حفظ می کردند.بعد تو باجه های زرد رنگ تلفن عمومی سکه می انداختند و حرف می زدند ،اما حالا آدم ها اتکا می کنند به گوشی موبایل ..

تصور کنید روزی را که قرار مهمی دارید ،گوشی موبایلتان را جا گذاشته اید و مانده اید بی شماره تلفن ،قرار شما کنسل می شود!به همین سادگی .....انکار نمی کنم که تکنولوژی خوب است اما حواسمان باشدبه خیلی چیزها ...


پیشنهاد : عمیق لبخند بزن ....


۳۳ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۲
آبان