چی میشه که ادم دیگه بلند نمیشه
چهارشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۳۵ ق.ظ
صبح دنبال کارهام بودم
کارت ویزیت ها و سربرگ ام تحویل گرفتم ...
عصر به خانم خ زنگ زدم و گفتم کارش را انجام دادم
شب رفتم خرید ...و چیزی ک نیازش داشتم و چیزی که نیاز نداشتم خریدم
به میم پیام دادم ...دعوا کرد ...هنوز سفره ...
و والان دلم گرفته ..و اشک هام داره میریزه ....خستم ...همین ..
از هیچی لذت نمیبرم ..
خدایا اضطرار چیه جز حال من ....
پس کو معجزه ..
امشب دلم از کرخه تا راین است ...که بیاستم کنار راین و بلند بلند باهات حرف بزنم ...
صبح اش تو خونه تو بیدار شم ..بغل ام کنی ...بیا پیش خودت ...
خدایا لاتقنطوا من رحمه الله ....خدایا ...بغلم کن یکم ...
۹۸/۰۶/۰۶