.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

نامه ای برای سعید

سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۴۹ ب.ظ

دفعه اولی که دیدمت گریه کردم ..هزار بار بعد از اون هم دیدم و گریه کردم ...

 مدت ها اهنگ فیلم زنگ  موبایل ام  بود .

سعید ...وقتی دم راین ایستادی و فریاد زدی، من اون ادم مستی بودم که کنارت فریاد زدم و گله کردم .همون قدر خسته ..همون قدر بی پناه ..هربار دلم خواست صبح شه و تو خانه خدا بیدار شم ...میشه بهم بگی چی شد که اروم شدی ..که  دلگیر نبودی ..که پذیرفتی ...

همیشه برام عجیبی، دوست داشتنی دست نیافتنی ..

من هزار بار ایستادم پرسیدم قرارمون این نبود ....

راستش تو جز معدود ادم های این قشری که دلم می خواست یک بار باهم حرف بزنیم 

فیلم از کرخه تا راین 

به دعوت هوپ عزیز

بازی وبلاگی اقا گل 

موافقین ۹ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۲۷
آبان