۱۸ مهر ۰۳ ، ۰۹:۱۵
خیلی دلم می خواهد یه چیزهایی را بنویسم اما از قضاوت شدن می ترسم ...
اگر بخواهم رو راست باشم
احساس عدم کفایت و هیچی نشدن در زندگی داره من میکشه
البته که چیزهایی زیادی هستن که من را میکشن
دو تا از صمیمی ترین دوستام مهاجرت کردن ازدواج کردن و موفق آن ..درس میخونن تو بهترین دانشگاه های دنیا
من چی
یه آدم با یک عالمه شکست قانونی و عاطفی ...
ما همه یه دانشگاه بودیم ..همه تو یه رنج علمی و رتبه بودیم ...
کی میدونه رو پیشونی آدم سرنوشت چی نوشته
آره عزیزم من مدت ها است گند زدم