.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

نیم روز ...

جمعه, ۴ خرداد ۱۴۰۳، ۰۳:۲۰ ب.ظ

میرم تعویض روغنی ...

احساس می کنم سرم کلاه می زارن ...اما چاره چیه: یک میلون پانصد بابت روغن ایکس و وای و ضد که نمی دونم چی هستن پرداخت می کنم 

میرم اپاراتی چون میخ رفته تو لاستیک ...

میرم باتری سازی چون شیشه شور کار نمی کنه 

حالا همه کارها شده ..

هفته پیش هم که درخت افتاد روی ماشین ها ..مجبور بودم برم شهرداری و بیمه و...هی برم و بیام ....

بغض گلوم فشار میده..

میرم خمیر می گیرم و سیزیجات و...پیتزا درست می کنم 

ظرف ها می شورم ...

به خودم نگاه می کنم  یک ادم تنها ....

راستش دوست ندارم این جور جاها خودم برم ..دلم می خواست یکی بگه من حواسم بهت هست ...

اما هیچ وقت هیچ کس نبود ...

بیایید کامنت نکنیم قوی باش 

من حالم از قوی بودن بهم می خوره ...

موافقین ۹ مخالفین ۱ ۰۳/۰۳/۰۴
آبان

نظرات  (۱۲)

عزیزم

بغل محکم:)

 

پاسخ:
فدای مهربونیت نبات 

سلام

قوی نباشید :)

میدونید بعضی مکانیک‌ها و خدمات ماشین‌ها وجدان ندارند متاسفانه

من یه بار شرایطی پیش آمد که ماشین لنتش تمام شد و نزدیک مکانیکی که همیشه ماشین را میبرم نبودم، بردم اولین جا و گفتم فقط تعویض لنت است و چیزی خاصی نیست، طرح لنت رو عوض کرد که قیمت بالاتر گفت که هیچ،‌ ده تا عیب هم  گذاشت روی ماشین که اگه همین الان این‌ها را تعمیر و تعویض نکنی چه میشود و چه نمی‌شود

منم با خون سردی بهش گفتم شما فقط زحمت لنت را بکش

بعد که رفتم پیش میکانیک همیشگی گفت نیازی نیست این کارها انجام شود، حتی یه قطعه‌ای گه گفته بود همین الان باید عوض کنید مکانیک گفت نیاز نیست چیز جدی نیست و الان حدود یک سال است چیزیش نشده

باید جاهایی که وجدان دارند آدم ماشین و موتور ببره

پاسخ:
سلام 
مرسی :))
بببن سر شما مردها هم کلاه می زارن من که واقعا هیچی نمی فهمم از ماشین ...
قشنگ خیلی جاها حس کردم سرم کلاه رفت 
۰۵ خرداد ۰۳ ، ۱۲:۱۵ پلڪــــ شیشـہ اے

عزیزدلم، بیا بغلم. ❤♥

پاسخ:
قوربان معرفتت :)

تجربه ش رو داشتم

اما بار اول این حس را داری

همین 

چون زیادی مرد ونه به نظر میرسه 

اون حس کلاه گذاشتن را هم داشتم 

تازه من بدبخت که یادم نمیره یه سره میگفت برید داخل بشینید و من یومدم داخل می نشستم _با تحکم می گفت_و استرس داشتم از ماشین چیزی کم کنه

پاسخ:
همین به خدا 
ادم نمی دونه دقیقا دارن چی کار می کنن 

۰۶ خرداد ۰۳ ، ۱۷:۲۲ 𝓐𝓵𝓲𝓼 .★.

خوب می‌فهمم چی میگی... خیلی خوب...

 

یادمه یه بار به یه نفر گفتم «نگران نیستی چه بلایی سر من میاد؟»

گفت نه تو دختر قوی‌ای هستی...

با لبخند بغضمو فرو دادم واسه همه وقتایی که مجبور بودم و قوی موندم و تونستم!

ولی قوی بودن انتخاب من نبود...

پاسخ:
چی میشه یکی هم نگران ما باشه 
چی این همه تظاهر به قوی بودن نشکستن ...

عزیزم... می‌دونم خیلی سخته

 

از ته قلب شکسته‌م برای خواسته‌ی قلبی‌ت دعا کردم

پاسخ:
مرسی دختر ..
مرسی که دعا کردی ....
۰۸ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۵۶ بانوی عاشق

اتفاقا اینکه آدم خودش از پس کارای خودش برباید خیلی خوبه

اینکه کل هفته لنگ یکی نمونی که بیاد فلان کار رو برات انجام بده

 

بهرحال احساسات تو هم قابل قبوله

اینکه دوست داری یکی باشه که کنارت باشه

پاسخ:
اره در کل خوبه 
ولی خوبه غم انگیزه 
واین فقط به خاطر نگاه من به این ماجرا است 
۰۹ خرداد ۰۳ ، ۰۷:۱۲ مهدی هستم(سیدمهدی)

گور پدر قوی بودن

پاسخ:
واقعا موافقم 

:((((((

آره یکی بگه من حواسم بهت هست.

پاسخ:
واقعا 

آدم واقعا گاهی احتیاج داره خودش مسیولیت همه ی کارها رو به دوش نکشه آبان . میبوسمت

پاسخ:
همه حرفم همین بود مینا 
بغل و بوس بهت :)
۱۲ تیر ۰۳ ، ۰۰:۲۵ عباس زاده

نه کلاه نذاشت

آدم می‌فهمه خب، باید کنترل کرد

این دنیا اینطوریه که خیلی‌ها می‌خوان سر بقیه کلاه بذارن متاسفانه

پاسخ:
بله متاسفانه 
دوران بدی است کلا 
۱۲ تیر ۰۳ ، ۲۳:۰۰ سارا رحیمی

اخه میدونی تو این دنیا هیشکی اندازه ی خودت پشت خودت نیست 

منم سالها ارزوم بود یکی بیاد و پشت و پناهم باشه (من مردی هم نداشتم پدر و برادر)

اخر یکی اومد و ازدواج کردیم ولی اصلا پناه نشد(ادم بدی نیست ) ولی خدا بهم ثابت کرد فقط تو این دنیا خودتی ک پشت خودتی و بس 

پاسخ:
می دونم اخرش خودم را دارم 
اما خیلی وقته خودم را باختم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">