.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

رو راست

دوشنبه, ۸ مرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۲۲ ب.ظ

اگر بخواهم رو راست باشم 

احساس عدم کفایت و هیچی نشدن در زندگی داره من میکشه 

البته که چیزهایی زیادی هستن که من را میکشن 

دو تا از صمیمی ترین دوستام مهاجرت کردن ازدواج کردن و موفق آن ..درس میخونن تو بهترین دانشگاه های دنیا 

من چی 

یه آدم با یک عالمه شکست قانونی و عاطفی ...

ما همه یه دانشگاه بودیم ..همه تو یه رنج علمی و رتبه بودیم ...

کی میدونه رو پیشونی آدم سرنوشت چی نوشته 

آره عزیزم من مدت ها است گند زدم 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳/۰۵/۰۸
آبان

نظرات  (۷)

۰۹ مرداد ۰۳ ، ۱۱:۳۵ پلڪــــ شیشـہ اے

سلام عزیزم❤♥

آبان قشنگم. 

احساست رو میفهمم. 🫂 یعنی فکر میکنم که میفهمم. 

ولی بدون که این حس عدم کفایت حتی اگر تا ته ته خوشبختی که تصورش رو میکنیم بریم هم بازم ولت نمیکنه، ولمون نمیکنه. 😕😑 این و از آدمای مختلفی شنیدم. 

اون احساس رضایت درونی و خود ارزشمندیه که همه مون نیاز داریم. یه چیز حقیقی که به زندگی مون معنا بده. 

ماها از درون زندگی اون آدما هیچ خبری نداریم. چه ادمای موفقی که یهو یه جایی ماجراهاشون میزنه بیرون. 

پاسخ:
آره من درونم ناراضی است 
دختر خیلی ها هم هستن که در درون هم خوشبختند 
از اینکه بشینم فکر کنم همه رنجی دارن خستم 
شاید قسمت من این بوده 
۱۱ مرداد ۰۳ ، ۲۳:۵۸ سارا رحیمی

تک بعدی نبین . شاید تو رابطه ی عاطفی شکست خوردی ولی میلیون ها ادم پشت کنکور هم دوست دارن جای تو باشن

میلیون ها ادم بیکار دوست دارن مثل تو شاغل باشن 

و حتی میلیون ها شاغل دوست دارن وکیل باشن 

 

ببین همیشه وقت برای دیدن منفی ها هست ورلی وقتی که اون مثبت ها رو ببینی بردی 

پاسخ:
من آدم مثبتی نیستم 
همه عمر نداشته های خودم میبینم ..
حالم کلا خوب نیست 
۱۵ مرداد ۰۳ ، ۲۱:۵۸ پلڪــــ شیشـہ اے

کامنت قبلی رو کلمه به کلمه برای خودم نوشتم. چون تا خر خره توی حس بی کفایتی هستم. یعنی یهچیزی میگم، یهچیزی میشنوی. بنابراین اصلا نصیحت نبودش و نصیحت نخونش🥺🫂♥ بگردم

. واقعا میفهمم که چه قدر توی این موقعیت حرفای من نچسبه. ولی از ته دلم نوشتم. 

چند وقت پیش اخر شب در حالی که از شدت استرس و خالی شدن زندگیم از معنا خوابم نمیبرد. داشتم اینستا رو نگاه میکردم. 

یه خانم دکتری هست که یه دورهمی به نام همپات راه اندازی کرده. کسایی که همین حس الان من و شما رو دارند دور هم جمع شده اند. خلاصه حرفهایی که توی پستش نوشته بود جالب بود. 

چه کسایی که تا ته تخصص فلان رشته پزشکی و دندون پزشکی و...  شون رو گرفتن ولی تازه حالا که راهش به اخر رسیده احساس بی معنی بودن میکنه. حس اینکه وای درسمم تموم شد. هیچی نیستم. هیچی ندارم. منظورم اون حال درونی مزخرفه. خلاصه که برای من جالب بود که همیشه فکر میکردم اونا که توی فلان رشته و تخصص اند دیگه خیلی احساس خوشبختی دارند. با یه آدم خوب هم ازدواج کرده باشن که دیگه تمومه

پاسخ:
من از حرفات حس ید نگرفتم دختر جان 
ممنونم که برام نوشتی 
من خودم میدونم چه مرگمه 
من این شکست تو روابط عاطفی نمیتوانم جمع کنم 
در وقع بخش زیادی از خوشبختی تو داشتن یه زندگی دونفره میدونم 
شاید اشتباه است 
اما جامعه.  آدم های اطراف این به من القا کردن 

۱۶ مرداد ۰۳ ، ۰۰:۰۸ خواننده ساکت و همیشگی

منم😔

پاسخ:
هی 
۱۶ مرداد ۰۳ ، ۲۲:۲۳ بانوی عاشق

عزیزم

فک کنم همه مون دچار این حس کافی نبودن و خوشبخت نبودن داریم

مخصوصا وقتی شرایط جدید برامون قابل هضم نباشه

یکی تازه مادر شده ، یکی تازه حدا شده ، یکی تازه از کارش اومده بیرون

بیا ب خودت فرضت بده ابان

اگر به ایح حس اجازه ی پیشروی بده مث خوره تموم فکر و روانت رو‌میخوره

من که بعد زایمان دومم رفتم پیش روانپزشک

بس ک خودخوری میکردم ، عصبی و پرخاشگر شده بودم 

با شوهرم سر جنگ داشتم رسما😓

الان بهترم خداروشکر

یکماهی میشه دارو‌میخورم

برو پیش مشاور، ماهمه مون ب یک مشاور احتیاج داریم ک حرفامونو بشنوه و کمکمون کنه

دوستت دارم

پاسخ:
می دونی من خیلی مشاوررفتم 
خیلی واقعا یه بازه زمانی بخشی از مخارج ثابت ماهانه ام پرداخت هزینه مشاوره بود 

نمیگم بی تاثیر بود ولی خب تاثیری که باید هم نداشت . 
اساسا مشاور مشکل حل نمیکنه 
من مشکل ام حل نشده ...بحث پذیرش است 
و شرایط من تغییری نمی کند . 
من دوست دارم رفیق :)

منم خیلی این حس رو دارم 

تقریبا همیشه است

اما بیشتر موقع هاییه که مامان میپرسه خب بعد طرحت میخوای چی کار کنی و من هیچی ندارم بگم و سعی میکنم بحثو به یه گوشه بکشونم و ازش در برم

حس اینکه نگین رفت ایتالیا و الان ارشدش رو هم گرفته و هم یه عالمه کشور رو رفته دیده ولی من نه

حس اینکه علی این همه برنامه داره برای زندگیش و انگار هیچی توی دنیا نیست که بگم ارزش داره 

منم خیلی خسته ام 

انگار یه عالمه راه رفته باشی ولی به جایی نرسیده باشی

 

 

پاسخ:
می دانی عارفه مامانم یک تیکه خیلی عزیز از زندگی منه ولی خب خیلی وقت ها هم حرفاش زخم هایی عمیق میشه برتنم ...
اره واقعا انگار نمی رسم هرچقدر می دوم 
۱۷ مرداد ۰۳ ، ۲۲:۲۵ بانوی عاشق

ان شالله بزودی شرایط برات قابل پذیرش بشه به ارامشی کپمیخوای برسی

پاسخ:
ممنونم عزیزم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">