.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها


Image result

اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی  و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.

امروز می روم .می روم که امام رضا دست پر برگرداندم .خدایا من تو حرم ارام میشوم ..دست خالی برنگردان مرا ...من به رحمت تو محتاحم ..

پ ن :روزی که این پست را نوشتم ..روز عرفه  دومین جلسه  خواستگاری بود ...

روز عرفه وسط دعاها اگر شد برای منم دعا کنید ..من تو حرم تا جایی که یادم باشه حتما برای شما ها دعا می کنم هرچند که  خودم می دانم ..ادم خوبی نیستم ...

کامنت ها را چک می کنم ولی احتمالا نتونم تایید کنم ..نمی دونم ...

مواظب خودتون باشید ...:)

۱۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۵۵
آبان

یا امام رضا دوستت دارم ....همین ..ببخش من را ..اگه امروز گفتم چرا ...نشان تویی...راه تویی ..پناه تویی...

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۰
آبان

پریسا دختری بود که از پروشگاه به فرزند خواندگی برداشته شده بود  ..دستش را گرفتم و رفتم پیش بچه ها ...

دلم می خواست بغلش کن و بگویم بلند بخند پریسا ...اما نکردم ....بچه های پنج ساله زیادی کوچک اند برای درد کشیدن .



۱۰ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۴
آبان

ازسه شنبه خبر های خوب شروع شد ..رفیق هایم یکی یکی برایم نوستند 2 -12-17 - 25 .....

پارسال هم همین بود ..تهران یکی یکی رفیق هایم خورد ...اولش برادرم ..بعد رفیق هایم ...تهران شهر ممنوعه ای بود برای من که یکی یکی ادم هایی زندگی ام را برد ...خوشحال برای تک تک شان ...اما دیروز سرم را گذاشتم روی شانه فرشته وسط ابد و یک روز گفتم دلم برات تنگ میشه رفیق ...

پیوست :رتبه های حال خوب کن ارشد  

حالا می خواهم خودم شروع کنم به دویدن ...دلم می خواهد بدوم تا تو همه فاصله ها را ..دویدن سخت است اما باید شروع کنم ..

سال اول ارشدم تمام شد ..فقط مانده سمینارم ..می نویسمش وسط دویدن هایم ...

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۵
آبان

مرگ اتفاق افتاد ...

صبح که بلند شدم تو ایینه دختری را دیدم سر تا پا مشکی پوشیده بود ..بعد صدای تو ...و مرگ ...

 پ ن 1: خوبم نگران نباشید و....


لطفا شهرزاد پایان خوشی داشته باشد .خسته شدم از این همه غم ..

شده تا به حال برای ادمی گریه کنی ...

دلم گرفته برای ادمی که نمیرسد.برای رفیقم که روز های بدی را می گذارند و خودش ، خودش را عریبانه محکم بغل کرده ..

دوباره افتادم روی دور پراکنده نوشتن 

 انگاری همه وبلاگ ها رها شده اند و  ادم ها پناه برده اند به اینستا رنگارنگ ..

 پ ن 2 : دلم برابت تنگ است ..دلتنگی می افتد به جان ادمی ...می چسبد به یقه ادمی ..لطفا باران ببارد ...

پ ن .دلم یک عالمه توت سیاه می خواهد که از درخت بچینم با دست هایم ....
موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۴۱
آبان

دلبستگی عبارت از :رابطه عاطفی عمیق با افرادی خاص که زمینه ساز روابط عاطفی بعدی است 

وابستگی عبارت از :محدود شدن تصمیم گیری در راستا تصمیم گیری فرد دیگری ...

وسط جزوه روان شناسی جنایی به این متن میرسم ، بعد فکر می کنم به روابط ادم ها ،به تجربه ها ،به دردها ...

روابطی که ان ها را دلبستگی می دانیم در حالی که  اغلب چیزی جز وابستگی نبودند...

رسیدن به این نتیجه ترسناک است ،دردناک است،انگار ادمی گیر کرده باشد وسط یک باتلاق،وسط یک کابوس دنباله دار..

و هرچه دست و پا می زند کابوس عمیق تر شود...!

...............................................

بی رحمانه ترین کاری که ادم ها می توانند انجام دهند :

جواب ندادن تلفن هایشان از روی عمد است ،خاموش کردن خط ها ..

.................

 دلم بستنی شکلاتی می خواهد ...مسئولین رسیگی کنند ..:)



۱۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۱۷
آبان


از خوشی های روزگار : وبلاگم به عنوان وبلاگ برتر سال انتخاب شده :)

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۴۱
آبان
یک چیزی یک جای جهان لنگ می زند که صبح سوم  فروردین بغض چنگ می زند به گلوی ادم ..
موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۴۷
آبان

نوشتن برایم سخت شده است ..نه اینجا ....هرجا ...حتی تو دفتر گل گلی که ماه است خریده ام ..سخت شده ..

امسال گذشت .سالی که خیلی چیزها برای من تغییر کرد ...

سر سفره هفت سین برای حال خوب یکدیگر دعا کنیم ..یک عالمه جمله نوشتم اما اخرش پاک کردم..پاک کردم که غمی نباشد ..

 اخرین روز سال است ...لبخند میزنم :)

امشب تو خاموشی به خیلی چیزها فکر می کنم ..به خیلی حرف هایی که نزدم ..

ساعت 20 :30 ساعت زمین ..مراسم ساعت زمین یک ابتکار بین المللی است که به منظور حفاظت از کره زمین به عنوان تنها محل زندگی بشر برگزار می شود و اخرین شنبه ماه مارس هرسال اجرا می شو.د ...یک ساعت خاموشی ..

۱۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۷
آبان
عکس های جشنواره فیلم فجر را می بینم ...نه به خاطرعلاقه مندی به فیلم ها ..نه به خاطر بازیگرها ...
به نظرم جشنواره فیلم فجر یک جورایی یک ژورنال لباس است ....که همه جور لباسی هم توش پیدا میشه ...:))

...
من هیچ زمانی موضع گیری خاصی در مورد خانم الهام چرخنده نداشتم ..نه مثبت نه منفی ...اما امروز که دید در شب را دیدم فکر کردم بهای یک انقلاب خون است ..خانم چرخنده تنهایی ایستاده بود ...ایستاده ...جدا از تمام حرف ها شجاعت در باور واعتقاد ارزشمند است ..خیلی ...
.....
دلم یک باران می خواهد ...که راه بروم ..
۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۳۵
آبان