تقریبا دو ماه است که چیزی ننوشتم ...
رضایت نداد ...
مصاحبه وکالت ام را 30 تیر قبول شدم و با رفیق ام رفتیم بام شهر ..تا من گریه کنم ..غریب مانده بودم ..وسط ادم ها ..
به ادم ها رو زدم ..که واسطه شوند ..نشد ..نخواست ..حتی دلم نمی خواهد بنویسم که کجا رفتم و چی کشیدم که بی فایده بود ..
الان حدود ده روز است اردبیل است و..مسافرت ...
هی می نویسم و پاک می کنم ..انگاری کلمه ها قفل شدند و نمیشه نوشت ...
همین ...