احتمالات نادر ..
چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۳ ب.ظ
تمام احتمالات نادر
برف درمرداد ...
خرید پالتو در شهریور ..
برگشتن تو ....
خیال که می توان کرد ..
گریه کرده بودم برای لیلا ..برای لیلای مهرجویی..
حسابش از دستم در رفته ..نمی دانم چند بار لیلای مهرجویی را دیدم و زده ام زیر گریه ...دنیا پر از لیلا است ..
گریه کرده بودم برای آن دختری که مادرش تو اتوبوس چادرش را کشیده بود روی صورتش و گریسته بود ...
صدای گریه اتوبوس را پر کرده بود .مادر پشت تلفن حرف می زد،برای کسی انگار دوست بود ..
بعد از 4 ماه نامزدی ، بعد از خرید حلقه و هزار رویا ..
مادر پسرزنگ زده بود و گفته بهم نمی خوریم ،که از لحاظ اعتقادی بهم نمی خوریم ..بعد تلفن را قطع کرده بود و حالا یک مادر ...یک دختر ...مانده بودند خیره ...
به دختر فکر کردم و برایش گریستم،
و فکر کردم مردها خیلی چیزها را نمی فهمند ، بعد به مادر آن پسر فکر کردم....
پسر ها رفتن را خوب بلدند ...
پ ن 1 :من بعد از دیدن باغ های کندلوس آبان شدم ...
وحالا کارگردان فیلم ، آقای ایرج کریمی فوت کرده است ... عاشقانه ای تنها ...خدا بیامرزدش ..
پ ن 2 :چند سال بود که روی کتاب خوابم نبرده بود ..امروز عصر روی کتاب هایم خوابم برد ..
باد می وزید و من در7 بعدظهر تابستان روی تست های نزده خوابم برد ..بیدار که شده ام یک کاسه آش کنارم بود ...
پ ن 3 : خدایا ممنونم ...
۹۴/۰۶/۱۱