.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

که رحیم است و رحمان ...

پنجشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۲ ب.ظ

رفیق هایم فهمیده اند که حالم رو به راه نیست  ،دونفر شان دستم را گرفتند وبردند تو یک کافه،گفتند به دوربین لبخند بزن ..من در تمام عکس ها دختر غمگینی بودم که الکی خندیدن را خوب بلد بود ..دختری بودم که حرف نمی زد ..

دوست دیگری برایم چایی بهار نارنج ریخت و گفت: عاقل باش ...ارام باش ..خوب باش ...

دونفر دیگر امدند تو خانه ام ..که حواسم پرت شود ..اما پرت نشد ، ارام نشد ..

 در استانه پنج شنبه ای که غمگین ام ،حس غروب روز جمعه را دارم ... ..

تمام دیشب صدای ماشین عروس می امد و من  فیلم The.Fault.in.Our.Stars را می دیدم و میگریستم ..ساعت 2 نیمه شب ،تنهایی یقه ام را گرفته بود و می گریست ..صدای اذان می اید و من در انتظار می مانم ..که رحیم است  و رحمان ...


عید تان مبارک ...

موافقین ۱۵ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۰۹
آبان