.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

من اندوهگین نیستم ...من اندوه جهانم

دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۴۴ ب.ظ
خدا در دوجا به بندگانش می خندد !
یکی زمانی که همه دست به دست هم می دهند تا یکی را ذلیل کنند و خدا نمی خواهد 
و زمانی که همه دست به دست هم  می دهند تا کسی را عزیز کنند و خدا نمی خواهد .

به شغلی که خواستم، نرسیدم و هنوز وقتی صورت جلسه می نویسم.حسرت دارم ولی روزی هزار بار خدا را شکر می کنم .که ابروی امروزم به خاطر نگاه خدا است .ناامید می شم. خسته می شم اما تهش دلم گرم است که خدا هست . گلستان شهدا رفتم و با کسی حرف زدم .دلم اروم تر شد.گفت اگه مطمنی که بهشت و جهنمی هست صبور باش و معامله کن با خدا و منتظر اتفاق دنیوی نباش .راست می گفت.باید صبورتر باشم .

این چند روز دنیا تار بود.نفس کم می اوردم و حواسم خیلی سرجاش نبود.مثل امروز که داشتم صورت جلسه دادخوست ملاقات با فرزند را می نوشتم وپیوسته صدای موبایل می اومد و من اعصابم بهم ریخته بود که حاج اقا چرا گوشیش را جواب نمیده .کارم که تمام شد به گوشی موبایلم نگاه کردم .زنگ خط دوم خودم بود ...

شعبه خانواده ،شعبه عجیبی است.طلاق سن ندارد.زندگی سی ساله، اعتیاد ضرب و جرح.مشکلات جنسی و بدبینی ،درخواست شنود تلفن همسر ،زن هایی با صورت کبود.بچه های طلاق .زن های دوم.زن های پارتی و مهمونی مختلط ،دادخواست تمکین ،خونه های اجاره ای صوری ، مهریه های بذل شده..خیلی وقت ها سرم درد گرفت.دلم خواست گریه کنم. شاید به دلیل تجربه شخصی ام زیادی حساس ام . فردا شعبه اقای نون تمام میشود .و می تونم بگم اگر همه قضات خانواده مثل اقای نون بودند،دنیا جای بهتری بود. 

زندگی خودم تو کما است .
 اینجا غم است و ان طرف شادی،درک این همزمانی برام سخت است. اما توکل می کنم به خدا. 

به نظرم قوی ترین زن ها ،زن هایی هستند که مهریه شان را می بخشند و حضانت فرزند را می گیرند . 
با اعتقاد الان ام هیج وقت دلم نمی خواهد فرزندی به دنیا بیاورم ...

پ ن : من اندوهگین نیستم . من اندوه جهانم . در سینه ام سرزمینی است که می گرید . ( غادة السمان )

موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۲۴
آبان

نظرات  (۲۵)

سلام
شعبه ای که با رکن اصلی جامعه یعنی خانواده سر و کار داره وظیفه ی سنگینی داره ...

به نظرم کیان خانواده نقش بسزایی در بوجود آمدن بزه داره
خدا قوت بهتون :)
پاسخ:
وقتی به بچه های بیگناه فکر می کنم ...دلم می گیره ...
خانوده بستر اصلی است ...
گاهی یک زندگی به جایی رسیده که چه باهم بمانند ..چه از هم جدا باشند ..فرزند می سوزد ..
شماهم قلم قشنگی داریا :)
جمله ی آخر تو جواب کامنت خیلی قشنگ و تامل برانگیز بود ...
پاسخ:
قلم قشنگ که نه بابا ..شما قشنگ خوندی :) ممنون 
البته افراد حقوقدان قدرت تحریر و نوشتن خوبی دارن :)
پاسخ:
و  گاهی خوب حرف می زنند :)
یه مورد فرزندآزاری توی بخش اطفال داشتیم که پدر معتاد چندبار تلاش کرده بود دختر بچه ی سه ساله اش رو بکشه...زنگ زدیم اورژانس اجتماعی و امروز اومدن بچه رو بردن...
قلبم مچاله ست...
کار کردن تو فضای بیمارستان و دادگاه و زندان واقعا دل میخواد...
پاسخ:
اوژانس اجتماعی به نظرم واقعا وحشتناکه .. زمانی به قربانی برخورد می کنی که زخم تازه است ...

بعضی پدر و مادرها بی لیاقتند ولی بعضی هاشون  ادم هم نیستند ...

+ و البته فن ببان عالی :)
پاسخ:
چه الکی الکی دارم از حقوقی ها تعریف می کنما :)
لطف شما است 
من اصلا در خودم نمیبینم که بتونم این فضاها رو تاب بیارم. تحملش رو ندارم. 
پی نوشتت خرابم کرد که.
در سینه ام سرزمینی است که می گرید.
پاسخ:
سخته ولی گاهی هم پر از حس تحقق عدالت است ..هرچند در ابعاد کوچک 
نمی دونی چقدر این شعر را دوست دارم ...
۲۴ تیر ۹۸ ، ۲۱:۴۱ شارمین امیریان
سلام.
چه قدر به این روحیه لطیف و حساس و دلِ نازک و مهربون آبان نمیاد که حقوقی باشه! 

+ کلا اگه قوه قضائیه جای بهتری بود، دنیا هم جای بهتری بود شاید!
پاسخ:
اتفاقا حقوقی ها اغلب روحیه لطیف دارن ..
نه منم دل نازک نیستم ...اما برای یه نگرش عاقلانه احساس هم باید باشد ...
موافقم 
۲۴ تیر ۹۸ ، ۲۲:۰۷ شارمین امیریان
خب البته تو که با حقوقیها حشر و نشر داری بهتر می شناسیشون. 
دقیقا احساس چیزی جدا از عقلانیت نیست. نمی دونم چرا به نظرم رسید دلنازک هم هستی. به هر حال من فقط نوشته هات رو می خونم و شاید اگه در دنیای واقعی می شناختمت نظرم طور دیگه ای بود.
موفق باشی به هر حال. =)
پاسخ:
نمی دونم شایدم دل نازک شدم 🤔
به هرحال امیدوارم تو هم همیشه موفق باشی :)
سلام خدا رو شکر که حس این پست خوبه 
خدا رو شکر و ان شاءالله حالت بهتر و بهتر بشه 

در مورد اون زنها یه چیزی بگم؟ اون ها خلاف چیزی که اسلام گفته عمل می کنن اما در عمل وقتی از خودشون همچی ایثاری می کنن و ازدواج نمی کنن و بچه ها رو بزرگ می کنن (بر خلاف چیزی که دین اسلام گفته!) بچه هاشون خوب از آب درمیان 
پاسخ:
نمی دونم ..نه حالم خوب نیست ....می دونم خودم 
خب اسلام خلاف این را نگفته حضانت هم حق است و هم تکلیف ..وقتی طرف مقابل صلاحیت نگه داری فرزند را نداره و تو مادر بیشتر از هرکسی خبر داری ..حاضر میشی جیزی که به تو حلال ترین است را ببخشی و فرزندت در پناه تو باشه ..قبول  بخشیدن مهریه در مقابل حضانت خودش به تنهایی برام اثبات کننده بی لیاقتی اون پدر است ..
امیدوارم تمام اون زن ها خوشبخت باشند ....هرجوری که خوشبختی را معنا می کنند 
منم فک نکنم هیچوقت به بچه فکر کنم از روزی که با دادگاه خانواده آشنا شدم... 
پاسخ:
امیدوارم یه روزی عاطفه دنیا جای بهتری بشه ..که نظر من و تو را عوض کنه ...
یا امید سبز بشه ...
نه بابا به هر دلیلی نه فقط نداشتن صلاحیت پدر.
بعضی پدرها خیلی هم صلاحیت دارن و دوباره یارو ازدواج کرده و بچه دار هم میشه 
اما اون مادره عطای ازدواجو به لقاش بخشیده و چون توان دوری از بچه شو نداره این کار رو می کنه. معمولا پدرهاازدواج دوباره که بکنن که خیلی بچه ی اول رو درست ساپورت نمی کنن کهاز نظر عاطفی. نامادریها هم که خدا می دونه از هرچندتاشون یکیشون مهربون از آب دربیاد (واقعا چرا؟🤔)
پاسخ:
من موافق ازدواج نکردن مادر نیستم ...
مخالفم ...این به ظاهر فداکاری  زن هایی که بعد فوت همسر یا طلاق به خاطر فرزند ازدواج نکردند ...بعدها به زندکی و شخصیت این بچه ها ضربه وارد می کنه ...
پر از تجربه س کار کردن توی دادگاه خانواده و البته غمگین تلخ 
پاسخ:
خیلی تجربه خوبی بود برام 
آبان آنقدر از بد بودن دنیا ترسیدم و سنگدلی آدمها حتی پدر و مادرها که فکر میکنم حتی آگه زندگی خوبی داشته باشم و ی بچه داشته باشم ی اتفاقی بیفته و من بمیرم اونوقت چی به سر اون بچه میاد، پدرش دنبال زندگیش بره بچه ام چی میشه.....
پاسخ:
اگه یه زندگی خوب داشته باشی 
اگه یه مرد خوب باشع 
چه باشی و نباشی ..یک نفر حامی اون فرزند خواهد بود ..
اما پیدا کردن ادمی که خوب باشد و خوب بماند ..خیلی سخته 
۲۵ تیر ۹۸ ، ۱۰:۴۸ دچارِ فیش‌نگار
زحمت کشیدی پست نوشتی خانم:) محزوز :)) شدیم
پاسخ:
خواهش می کنم 😂
والا ما که دیدیم ضربه وارد نکرده 
پاسخ:
چی بگم ...
حتی وقتی از نزدیک هم شاهد اتفاقات زندگی کسی باشی بازم نمی دونی چی داره بهش میگذره. من که از اتفاقات زندگیت هم بی خبرم چه برسه به احوالات دلت. اما من اگه بودم نمیذاشتم خواسته طرف انجام بشه حالا هر چی باشه مثلا طرف خواهان طلاق من راضی نمی شدم البته که میدونم چه وضعیت سختیه و روشن شدن تکلیف بهتره اما به میل طرف پیش رفتن قضیه زور داره. دوست دارم نظرت رو بدونم ابان درباره عقیدم.
تو دادگاه خانواده موردی دیدی که ازدواج دایم دوم بدون اذن دادگاه انجام بشه؟ یا قاضی رای اشتباه  بده مثلا به دوشیزه الزام به تمکین بده؟ و اگر ممکنه لطفا بگو راه های برخورد با این دومورد چیه یعنی اون دختر و اون زن چطور باید احیای حق کنن؟ مرسی

پاسخ:
اگه مرد ازدواج دوم بدون اذن زوجه اول کرده است . زوجه می تونه درخواست طلاق بده و رای میاورد ...
ولی اگر بخواهد از حق اش استفاده نکند و همچنان زن مرد باقی بماند ..نفقه بهش تعلق میگیره و حکم تمکین هم در شرایط عادی (ضرب و جرح و خوف شرافتی و...نباشد) برای زوجه  وجود دارد . 
اگه زن مقابل دعوی تمکین دعوی طلاق بده ...تمکین منتفی میشه و رای به طلاق صادر میشه ...
اگه این طور نبود ..با یه  وکیل مشورت کن .و اعتراض بزنید واسه تجدید نظر . 
علاوه بر اون فرض سوم سئوال تو :دوشیزه و باکره بودن زوجه  . 
زوجه باکره حق حبس داره و تمکین اصلا براش وجود ندارد .
 در فرض زوجه باکره و مدخوله در هردو مورد اگر ازدواج دوم بدون رضایت بوده تخلف از بعض شروط ضمن عقد محقق و زوجه وکیل در طلاق است . 
در مورد خودم ...
خب من راضی نشم ..فکر کن چند سال دیگه معلق بمونم و منتظر چی باشم ....
@ماهور
مگه آدم بیکاره خودشو بچسبونه به کسی که نمیخوادش؟ 
اینو از من که همچی اشتباهی کردم بپرسید 
چنان ذلتی داره که نگو 
تهشم برات هیچی از عزت نفس نمی مونه 
پاسخ:
شکسپیر میگه ؛مهم نیست اگر انسان غرورش را برای کسی که دوست دارداز دست بدهد؛اما فاجعه است به خاطر حفظ غرور،کسی را که دوست دارد از دست بدهد ...
اما من میگم ادم شرمنده دلش نباشه ..حالا دل هرکی هرچی میگه انجام بده ..پاییز ...دل منم خسته است 
آبان جان کامنتت خصوصی اومده 
مرررسی عزیزم بابت تبریک تولد 😍
منم حس خاصی نداشتم،قبلش میگفتم کیک نمی‌خوام هیچی نمی خوام ولی خدا رو شکر روز تولدم حس و حالم برگشت
شما متولد چندی؟
پاسخ:
وب خودت جواب دادم ارزو جان 

وبلاگ خوب و پر محتوایی دارید تبریک میگم

لطفا اگه وقت کردید از سایت ما هم دیدن کنید


http://learnhtml5.blog.ir/

۲۹ تیر ۹۸ ، ۱۸:۴۴ فاطمہ. ح جیمی
چه غم هایی رو از نزدیک می بینی :( 
آدم غم خودش انگار از بین میره 
پاسخ:
غم خودم شبیه همین غم ها است...
از جواب و راهنمایی کاملت خیلی زیاد ممنونم آبان

جوابت رو برای دوستم خوندم و حالا میخوام با اجازه خودش برات جریان زندگیش رو تعریف کنم
دختر همسایه چندین و چندسالمون که دوست صمیمی و قدیمی و دوران مدرسم هست سال 92 عقد کرد و چندماه(سه چهار ماه) بعد از عقد دیگه همسرش رو ندیده تا الان که سال 98! تو اون چندماه چندباری اختلاف و دعوا و اینا داشتن مثه همه یا اکثر زن و شوهرهای عقدی اخرین بارهم یه همچین اختلافی بینشون افتاد اما دیگه پسره نیومد نه خودش نه خانوادش چندنفری هم که فرستادن جلو به حالت طلبکارانه و محق و جالب اینکه هیچ وقت خونه همسایمون نیومدن برای رفع اختلاف یا روشن شدن تکلیف اون چندنفر هم فرستادن محل کار آقای همسایه(پدر دوستم). یک سال تمام دوستم تو شوک بود و هیچ کاری نکرد یعنی منتظر بود و باورش نمی شد اصلا نفهمید چی شد که اینطوری شد تا اینکه پسره پیامک داد و پیغام که توافقی جدابشیم و شروع کرد اذیت کردن و ابرو ریزی کردن با تهمت و... خودش و خونوادش. سال 94 درخواست تمکین داد و قاضی باوجود اینکه دوستم باکره هست ملزم به تمکینش کرد و تو دادگاه تجدیدنظر هم حکم تایید شد! بعدشم نه اومد دنبال دوستم نه ادرسی داد نه هیچی و درخواست ازدواج مجدد داد و حکم بنفعش اومد و هرچی دوستم گفت بابا من حق حبس دارم و یه قرون نفقه نگرفتم و... به هیچ جا نرسید و تجدیدنظر زد و الان دو سال از تجدیدنظر گذشته اما جواب تجدیدنظر نیومده! ولی تو دادگاه های دیگه که دارن (مهریه) معلوم شد ازدواج کرده!!! 
نمیدونم چرا با وجود حق حبسی که داشت ملزم به تمکین شد؟ 
نمی دونن چرا جواب تجدیدنظر ازدواج مجدد نیومد؟
نمی دونم چطوری پسره ازدواج کرده؟با کدوم حکم ازدواج کرده؟
حکم مهریه اومده(چند ماهه) اما دوستم هییییچ اقدامی نکرده و میگه اگر برم برای اجراییه مهرمو میده و مثه این چند سال نمیاد برا روشن شدن تکلیف و همینطور بلاتکلیف میمونم مخصوصا حالا که ازدواجم کرده.
الانم نمیدونه باید چیکار کنه. خیلی بهش ظلم شد خیلی تو دادگاه ها در حقش ناحقی شد، باکره هست تا ازدواج مجدد، پسره پیش رفت اونوقت تو دادگاه مهریه گفته نصف مهریه بهش تعلق میگیره!!! و بدتر از همه بهش تهمت ناموسی زدن!
آبان اینا تنها یه گوشه خیلی کوچیک جریانات دوست قشنگمه، خیلی زیاد اذیت شده خیلی زیاد...
اگه ممکنه راهنمایی کن چه کنه؟ و ایا اون اتفاقاتی که افتاده(تمکین و ازدواج مجدد و نیومدن جواب تجدید نظر) طبیعیه؟؟؟

نمیدونم اگه خصوصی ارسال کنم چطور جوابت رو بگیرم؟
پاسخ:
ببین ماهور عزیزم ..هیچ وقت تا زمانی که خودت  پرونده را نخونی نمی تونی کامل نظر بدی واگاه به شرایط باشی ...موضوع حتی موضوع تو نیست که واقف کامل باشی و من دسترسی به هیچ کدوم از ارا صادر شده در این مورد ندارم : 
در فرض باکره بودن دختر حکم تمکین بهش تعلق نمی گرفت مگراینه خود دختر قبول کند . 
احتمال می دهم دختر باکره نیست و به هردلیل شخصی نمی خواهد این موضوع را بیان کند . 
علاوه بر این  بیان می کنی نفقه هم نگرفته است .در حالی که دختری که حق حبس دارد هم نفقه دارد هم تمکین ندارد . ( این عدم دریافت و عدم اقدام برا ی نفقه اماره است برام )
در کل به نظرم تمام حقیقت بیان نشده است .
حالا با فرض ضحیح بودن اطلاعات ارائه شده :
اگر تجدید نظر به درخواست ازدواج مجدد زده است و قبل از قطعیت رای ازدواج مجدد صورت گرفته است : 
در فرض باکره بودن : دادخواست نفقه بدهد و شکایت کیفری نفقه انجام بدهد ( هرچند احتمالا کیفری  رای نمی اورد  ولی به جهت ترساندن خوبه )
دادخواست طلاق به درخواست زوجه بدهند ( تخلف از برخی از شروط ضمن عقد . ازدواج مجدد  و به استناد عسر وحرج )
کلا اگه قصد طلاق داره ..دادخواست طلاق بدهد ...تو جلسه احتمالا به توافقی خواهند رسید ...و به توافقی ختم میشه اگه قصد بخشش مهریه را دارد . 

از بابت تهمت و توهین ها ...باید متن برسی شود ..چه پیامک از چه صوت ...در هرصورت می تونه شکایت توهین نماید ...
از باب طولانی شدن تجدید نظر ..از شعبه تجدید نظر پیگیری کند ..دوسال عجیبه ....
اگر توان مالی دارد ..برای طلاق وکیل بگیرد ...و از وکیل بخواهد برای توافقی تماس بگیرد با طرف مقابل ..
ایمیل برام بزار ..اگه خصوصی خواستی ..

در هرصورت اگر به باکره بودن ...و تحلف قاضی که به حق حبس اعتنا نشده  و علارغم امتناع زوجه از تمکین، حکم تمکین صادر شده ، اصرار دارد ..پیشنهاد می کنم ملاقات مردمی با دادستان یا رئیس دادگستری بگیرد ...با یک وکیل مشورت کند ..مطالعه پرونده برود ..صورت جلسه را باید خوند ...

۳۰ تیر ۹۸ ، ۲۲:۰۸ ماهور به پاییز
پاییز عزیزم خیلی ناراحت شدم بابت تجربه تلخت
و متاسفم که طرف مقابلت لیاقت عشق و وفای تو رو نداشت و قدرشو ندونست
و مطمینم بزودی دلت از گرمای عشق و وفای یه مرد فهیم گرم و کامت شیرین میشه

ولی من منظورم این بود که اگه من بودم حالا که اون میخواد طلاق بگیره با نگرفتن طلاق سعی میکردم ازش انتقام بگیرم اما بی فایده اس، بقول آبان تا کی معلق و منتظر بودن و بقول خودت تهش هیچی نیست.
پاسخ:
تهش هیچی نیست ..ماهور ..
۳۱ تیر ۹۸ ، ۰۱:۱۷ فاطمہ. ح جیمی
غم خودت هم جنس همین غم هاست ، راست میگی :( 
پاسخ:
:(
۰۸ مرداد ۹۸ ، ۲۳:۳۹ کارمند مجرد
مرا یاد طلاق داده شدنم انداختید در آذر 96
جاهایی که هیچ وقت پایم باز نشده بود...
پاسخ:
انشاالله که روزهایی خوبی داشته باشید 

آبان بی نهایت مهربونم خیلی ازت ممنونیم بابت راهنمایی کامل و دلسوزانت

ان شاالله بابت راهنمایی های بی منتت درجه یک ترین باشی در حرفت خانم وکیل

 

آبان جان دوستم گواهی پزشکی قانونی داره مبنی بر باکره بودن، در رابطه با نفقه همزمان با درخواست تمکین اقدام نکرده قبل و بعدش هم همینطور بعد از ملزم شدن هم که نتونست اقدام کنه، هیچ وقت برای توهین و تهمت و افترا ها هیچ اقدامی نکرد با اینکه وقتی بهش تهمت ناموسی زدن و بابت همین دادسرا و دادگاه جنایی رفت و بعد از مبرا شدن میتونست اعاده حیثیت کنه نکرد و همین طور در بقیه موارد 

میدونی یه تعلل هایی تو این سال ها داشته من با شناختی که ازش دارم فکر می کنم هم از این اتفاقات شوک بود هم خسته میشد از لحاظ روحی و توان نداشت دقیقا مثل حال حاضرش که خیلی خسته شده از نظر روحی و همین راکد و منفعلش کرده!

 

خیلی ازت ممنونیم و اگر قابل باشم دعاگوت هستم و در رابطه با پست آخرت اونجا که گفتی"و فکر میکنم هیچ وقت تموم نمیشه" بقول حافظ هیچ راهی را نیست کان را نیست پایان غم مخور...

لطفا با قلب دریایی و شکستت برای دوست منم دعا کن ممنون عزیز مهربون

پاسخ:
دادخواست نفقه بده ..به حق حبس استناد کنه ...
وکیل بگیره حتما 
در خصوص اعاده حیثیت ..طولانی باید توضیح بدهم ..اما خلاصه اش این که سکایت نکرد کار بهتری کرده ..چون قرار رد می خورده به احتمال زیاد عزیزم 
الهی که خدا به حق امشب ...به همه ما یه عیدی خوب بدهد ...
الهی امین 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">