.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

در مسبر

شنبه, ۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۱۶ ب.ظ

مسیر اصفهان به تهران برای من همیشه غم انگیزه 

تهران به اصفهان بیشتر 

تهران اغلب برای من  شهر از دست دادن بود 

یک بار تهران تا اصفهان را فقط گریستم ...

دروغ چرا این که هیج جا هیچ کس منتظر ادمی نباشد غمگین است .‌

زندگی همه ما غم انگیزه 

یکی بیاید از شادی هاش بگه از زندگی که بر وفق مرادش چرخیده ...

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱/۰۸/۰۷
آبان

نظرات  (۷)

۰۷ آبان ۰۱ ، ۲۰:۵۲ پلڪــــ شیشـہ اے

ما این روزا خوشحالیم که بعد از یکسال تحمل استرس و حرفهای خورنده بقیه و بیماری های پی در پی دخترم، بالاخره یه کم این طفل وزن گرفت. یعنی انگار خدا بهترین جایزه رو بهمون داده.‌

خوشحالی بعدی مون اینه که قرار نیست تو سوز سرما دیگه باز سه تایی سوار موتور بشیم. منم از کمر درد حین بغل گرفتن بچه خواب روی موتور بمیرم. دنبالچه ام باز به خاطر رو موتور ننشستن ان شاءالله التهابش کم میشه و از این به فنا رفتنه خلاص میشم.

لباس زمستونی هم گرون بود. الان دیگه اگر وسیله نقلیه مون بیاد، نیاز نیست یکعالمه لباس بپوشیم و لباس جدید و گرمتر بخریم. حداقل با همون لباسای قبلی خودمون و بچه تا مدتی گرم هستیم.

پاسخ:
کامنت تو یه عالم انرژی خوب بود 
چقدر خوشحالم که حداقل دری برای تو باز شده 
ایشاالله کانون خانواده ات همیشه گرم گرم باشه رفیق 
الهی همیشه نگاهت این قدر قشنگ باشه 
۰۷ آبان ۰۱ ، ۲۰:۵۴ پلڪــــ شیشـہ اے

دیگه اینکه مشکل زانوم بدون پی آری پی با چهار پنج ماه دارو ان شاءالله رو به بهبودیه. 

جواب سونوی امروزمم سالم بود. 

یه اگزمای کوفتی مجدد هم با مراقبت ها از سرم گذشت.

:)) والا با اینا خوشیم.

اون بعد غمناک ماجراهای این روزای کشور هم بختک شده بیخ گلومون.

پاسخ:
الهی همیشه روح و تن ات سالم باشه 
اهووم احساس می کنم این ماجرا ها رنج مضاعف است 

جاده یه طوریه که وقتی آدم غم داره همچین که نشست تو ماشین دلش می‌گیره و گریه‌ها میان 

امیدوارم به روزی خاطرات بهتری از این مسیر داشته باشی اینا یادت بره :)

پاسخ:
اره واقعا قبول دارم خاصیته جاده است 
مرسی 

منم یه روزی هر هفته جاده ها رو گریه میکردم و به قول خودت هیچ جا هیچکی منتظرم نبود... نمیگم بر وفق مراد اما بالاخره چرخ روزگار میچرخه و میاد روزی که حال دلت خوب یشه‌‌ ابان. صبور باش.. مطمئن باش میاد اونروز. برای منم چرخید...

پاسخ:
نمی دونم چرا احساس می کنم 
سوار چرخ فلکی شدم و چرخ فلک خاموش شده و هیشکی براش مهم نیست یه فکری بکنه واسه روشن شدنش 

:-)

من؟ دست و پا می‌زنم به هر ریسمانی که کوچک‌ترین امیدی بهش باشه واسه ادامه دادن.

پاسخ:
می دونی این دست و پا زدن عین امید است 
در مورد خودم احساس می کنم تلاش برای بقا است 
۲۱ آبان ۰۱ ، ۲۳:۳۸ پلڪــــ شیشـہ اے

خدا میدونه از پاسخت چه احساس خوبی بهم منتقل شد.

ممنونم ازت آبان خوش قلبم.

ان شاءالله از دعای خیرت

الهی که بی اندازه بهتر و بیشتر دعاهات در حق خودت و عزیزانت مستجا بشه.

ان شاءالله که خیلی زود شاهد خنده های پی در پی ات باشم و گونه هات به گریه ی غم، تر نشه. :*

الهی که همه دلخوش باشن.

پاسخ:
فدات مهربان بانو :) 
مرسی بابت دعا قشنگ ات 
۲۱ آبان ۰۱ ، ۲۳:۳۹ پلڪــــ شیشـہ اے

آره واقعا.هر کسی بدبختیهای خودش و داره. آدم دیگه تاب غصه خوردن و رنج دوبله مردمش و نداره ...

پاسخ:
تلاش و غصه خوردن برای بدیهی هات و حداقل های زندگی  غم انگیزه 
به وضوح حراب بودن اوضاع اقتصادی احساس میشه 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">