امید : همین قدر سبز، دربند و فشرده
شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۵:۵۴ ب.ظ
امروز روز چهارم است که من کاراموز شعبه ایکس هستم
روز اول ، فکر کردم من می تونستم به جای کاراموز وکالت ، کاراموز قضاوت باشم ولی قسمت نبود .
به هرحال روز هایی خوبی را می گذرونم . قاضی شعبه ادم دوست داشتنی است ...شاید پنج یا شش سال بزرگ تر از من . طرفین دعوا که خارج می شوند، می پرسد نظرت چیه خانم وکیل:) و منم اونقدر خوب براش تحلیل کردم که واقعا خوشش اومده . بچه های دفتر ادم های خیلی خوبی هستن و هنوز درگیر این هستن که من دانشجو دکتری ام..
روزهای خوبی است و باید خداراشکر کنم برای این همه حس خوب . صورت جلسه چند تا جلسه را نوشتم و راستش را بخواهید برای یادگاری از یکی از صورت جلسه ها عکس گرفتم
پ ن : اتفاق جالب امروز امدن میم بود ...تو دادگاه ..پشت درب شعبه ..
پ ن : یک دسته گل زرد و بوی کیک کاکوئئ داغ ...همین قدر ساده من خوشحال میشم
پ ن : رو به روی اجرای احکام خانمی مهریه اش را پخش کرد بین مردم ...چند صد شاخه گل رز قرمز ...
نگاه کردم و فکر کردم مردم چطور دلشون میاد گل ها را بگیرند .
۹۸/۰۱/۲۴