.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

خسته ...

چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۴۶ ب.ظ

 ظهر با لباس سرتاسر مشکی و عینک افتابی برمیگشتم . افتادند دنبالم که سوار شو ....کمی جلوتر یه خانم توقف کرد و گفت اگه مزاحم شدند من می تونم برسونمت.نزدیک خونه بودم .تشکر کردم و پیاده رفتم ...

من ادم سوار شدن نبودم.اما فکر کردم به تمام  زن هایی که یه روز از بی محبتی یه مرد خسته میشند و پناه می برند به دیگری ..فکر کردم هیچی نمی تونه اشتباهشون را توجیه کند اما زن بودن رنج بزرگی است.

دفعه اخری که تو پارک دیدمش ..نگاه کرد به خیابان و گفت اون خانم را نگاه کن ..خانم سالمی نبود ..اخر هم سوار یکی از ماشین ها شد و رفت ..من اروم بودم ولی وقتی نگاه کردم که سوار شد.بغضم ترکید و گفتم  ارزش یه زن خیابانی از من بیشتره .گفت منظورش این نبوده ولی من احساس کردم هیچ ارزشی ندارم ...

........

دیروز نزدیک حوزه یه جوانی صندلی گذاشته بود نوشته بود گفتگو ...

گفت مشاوره میدهم ..پرسیدم طلبه اید ...گفت دانشگاه درس خوندم ..چهره خاصی داشت ..یه جور ارامش .اذان بود ..تشکر کردم و رفتم . شاید همون غریبه ای بود که باید می نشستم جلوش و گریه می کردم .اما نتونستم ..من از خیلی چیزها خستم .از نبودن او ، از زخم زبان ادم ها ..از دویدن و نرسیدن ...خدایا سپرده ام به تو ..

موافقین ۱۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۲۳
آبان

نظرات  (۷)

آبان جانم این چه قیاسیه که انجام دادی؟ تو تمام توجه یک نفر رو میخوای که مناسبت نیست و بهت بارها ثابت شده این قضیه، این مسئله از ارزش های تو به اندازه سر سوزنی کم نمی کنه. 

 

پاسخ:
هوپ عزیزم  می دونم که منظورش این نبود ولی حس بدی دارم این روزها ...

گرمت نشد؟ 
تیپ مشکی که باکلاسه 
پاسخ:
گرمم که میشه 
اما من اعلب مشکی می پوشم واسه راحت تر بودن 
۲۳ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۴۱ دچارِ فیش‌نگار

فردا هم برو

شاید اونجا نشسته باشه 

 

دیگه هم با لباس مشکی نرو تو کوچا :|

پاسخ:
نمی دونم ....یه جور عجیبی بود برام ...شاید چون زیادی جوان بود...
اغلب مشکی میپوشم 

آبان جانم... ان‌شاءالله این روزای تلخ به زودی میگذرن و زندگی روی خوششو بهت نشون میده. خدا اونایی رو که بیشتر دوست داره سخت‌تر آزمایش میکنه. ولی تهش یه اتفاق خوبه...

پاسخ:
تهش یه اتفاق خوبه ...
توکل به خدا گندم مهربان 

ما مثل پیاز لایه لایه هستیم

پاسخ:
بیشتر شبیه پیاز پر از اشکیم ...

عزیزم نمیدونم دلیل این دوری چیه؟ 

اما چرا اینقدر طول کشیده؟ یا اینور یا اونوری ... بلاتکلیفی خیلی بد خیلی بد

آرامش میخوام از خدا برات... 

پاسخ:
دور بودن ادم ها از هم میشه دلیل دوری ...
ممنونم ..انشاالله بهترین ها برای خودت اتفاق بیافتد 

سلام

راجع به پست بالایی که نوشتید چاپ خانه 

چاپ دیجیتال میتونید بکنید حتی یک برگ را هم میزنن و مشکلی نیست

پاسخ:
چاپ دیجیتال نسبت به چاپ چاپخانه گران تر میشه 
یه جایی پیدا کردم پانصدتایی سفارش گرفت 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">