عرق سرد
از ساعت ۵ صبح نخوابیدم . مدل خوابیدنم ریخته بهم . دیروز نشستم فیلم عرق سرد دیدم و پایان فیلم گریه کردم . زندگی من خیلی بدتر بود . چه روزهایی پشت درب محضر التماس نکردم که میبخشم ...اولش شرط خودش این بود بعد چند روز بهانه و بازی شروع شد .از خیلی ها خواستم کمک کنند ...خیلی ها حرف زدند ...اما امضا نکرد و تا همیشه دردش موند ..من حمایت هیچ کس نداشتم ..تو اتوبوس تهران به اصفهان گریه کردم و سط گریه هام خوابم برد ..چی کشیده بودم ....چقدر تو کهف شهدا ..تو گلستان شهدا التماس کردم ...نشد ...می خواهم قهر کنم خدایا ..بلکه نازم بکشی ...این بنده ات پرتوقع است ..اما جز تو کسی نداره ...
اعتراف می کنم زبان خوندنم به شدت افتضاح پیش رفت چون حال دلم خوب نیست . چند روز پیش رفتم دفتر دکتر خ ..استاد ارشدم ..دوسال بود ندیده بودمش ..از دکتر ف جریان حال بدم را می دونست ..پرسید چی شد اخرش ...فقط اشک هام نگه داشته بودم تا برسم پارک مطالعه ...تا راحت گریه کنم ...اینکه اشک هام تمام نمیشن عجیبه ..خدایا روا نبود که دل من خون باشه ..دل اونا پر از شادی ...دارم بلند بلند فکر می کنم ...خدایا می دونم غر می زنم اما تو خدایی دیگه ..یه ذره بغلم کن
فیلم عرق سرد به شدت جذاب و در عین حال اعصاب خرد کنه.
به حق این ایام عزیز دعا میکنم دلت رنگ ارامش ببینه عزیزم...