سرنوشت

يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۲۷ ب.ظ

دیشب ۱۱ شب مدارک دادگاه امروز به دستم رسید و نشستم بخواندن و تنطیم کردن لایحه برای دعوایی که خودم پیش بینی می کردم شکست بخوریم ...امروز رفتم دادگاه و باختیم ...

بعد ظهر با عین رفتیم گوشی بخرد ..به مناسبت کادو روز زن ...کارت همسرش را کشید و راحت هدیه گران قیمت خودش را خرید ..

اقای الف با اصرار زنگ زد و بیان کرد فردا روز اخر اعتراض است . مدارک تصادف را وسط خیابان به دستم رساند که امشب لایحه را تنطیم کنم .

حالا نشستم و با خودم فکر می کنم ..این همه دویدن ...در حالی که هزار ها زن به سادگی از کارت همسرشون خرج می کنند و این یک امر طبیعی است ...کدام زندگی بهتر است ...اینکه خودت پناه و تکیه گاه خودت باشی.یا کسی را داشته باشی که همیشه باشد ...همیشه حامی ...

نمی دونم ولی مطمنم زندگی با عشقِ حامی مطمن تر از زندگی ادم هایی مثل من است !

.....

تمام هفته چهره دختر ۱۵ ساله ای که از استرس ناخن ها را فرو می کرد در دستش از جلو چشمم کنار نمی رود...طلاق پدر و مادر .‌ازدواج مجدد مادر ...و قصد تعرض عمو به برادر زاده خودش .. شب منزل پدربزرگ پدری ...خدایا مواطب همه ما باش ..یک قدم تا بزهدیده شدن ..یک قدم تا بزهکار شدن ...

پ ن : از خودم خسته ام ..هرچقدر هم بدوم ..نمی رسم ..

۰ ۹۸/۱۱/۱۳

آبان

۱۴ بهمن ۹۸ ، ۰۱:۲۰

پلڪــــ شیشـہ اے

سلام عزیزم.

فقط یه چیز به ذهنم میرسه.

اتمسفری که توش تنفس میکنی و روایتش میکنی واسمون خیلی خفه است و آدم و به نفس تنگی میاندازد. به نظرم واسه خودت یه تفریح حسابی هفتگی بچین عزیزم. توی حال روحیت خیلی خیلی موثره.

الهی که بهترین حال و زیباترین آرامش و خوشگل ترین لبخند وداشته باشی

۱۵ بهمن ۹۸ ، ۱۱:۴۱

زینب

قسم میخورم هیچکی به اندازه من واسه حقوق برابر زن و مرد و اهمیت شاغل بودن زن و ....رو منبر نرفته. اصلا وبلاگستان 10-12 سال پیشو که بخونی تمام کامنتهای اینچنینی مال منه. الان که میانه سی و چند سالگی ام فکر می کنم چقدر نادان بودم. توضیح نمیدم چرا فقط در همین حد میگم.

۱۶ بهمن ۹۸ ، ۲۰:۰۳

محسن رحمانی

گمان می کنم هر آدمی باید پشت پنجره ی اتاقش،یک گلدان گل شمعدانی

داشته باشد،که هر بار گلهایش خشک می شود و دوباره گل می دهد،

یادش بیفتد که روزهای غم هم به پایان می رسند!

۲۴ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۱۴

م.ش

حامی همیشه خوبه اونم با عشق آدم تنها سخت زندگی می کنه هر چندمی تونه از پس زندگیش بربیاد چقدر دردناک بود انتهای مطلب!

۲۸ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۰۰

عباس زاده

سلام

کمال طلبی که از خصائص همه ماهاست

اما این که بتونیم خصائص رو کنترل کنیم و مدیریت کنیم یه چیزی است ورای اینها

۱۳ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۱۵

پا ییز

نظر به اینکه معلوم نیست ما زن بودن بلد نیستیم یا مردها مرد بودن بلد نیستن که بنیان خانواده اینجور سست شده مجبوره زن که کار داشته باشه

وگرنه که بله منم یه جور حمایت لازم دارم (همونجوریو که تو میگی) و بله اون پولی که شوهر واست خرج می کنه آی مزه داره (که نمی دونم چرا مامانم به این حس من میگه خگی بیش از حد، و البته خواهرمم میگه)

چی بگم

یه شغلهایی هم داریم که به درد عمه مون می خوره

انصافا این شغلهای غم انگیز هم شد کار؟

گرچه همچنان از نظر شخصیم وکیل خیلی بده و ازشون متنفرم :/

۱۳ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۳۳

سلیقه هامونم جالبه که عین هم هست

خیلی آرایشگری دوست دارم انصافا

آره بعضی ها راحت می تونن قید یک آدم رو بزنند

۲۲ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۴۴

از خودت که تو پست گفتی انگار خودم رو دیدم :

سال ها تلاش کردم من اونی باشم که فقط وفقط پولای همسرش رو خرج می کنه اما من اون ادم نبودم و نیستم

حتی بلد نیستم اگر خدایی نخواسته روزی ازدواج کردم چجوری باید از همسر پول طلب کنم!!!! اصلا نمی تونم .... انگار کاری خارج از شان منه .... :///

.

.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

سرنوشت

نظرات (۱۶)

ارسال نظر

آخرین مطالب

.

.

ای خدای پاک و بی انباز و یار دستگیر و جرم ما را درگذار سلاممرا آبان صدا بزن..مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

سرنوشت

نظرات (۱۶)

ارسال نظر

آخرین مطالب

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..