ولی من دلم شکسته بود ...
چیزهای زیادی هست که نمی نویسم
اینجا هم محرم نیست .دیگه چاهی نیست که سر بکنم توش گریه کنم ..
دیشب تنها بودم ..ع استوریگذاشته بود از حرم امام رضا ...نشستم به گریه کردم که دستم نگرفتب ..که دیگه نمیام پیش ات ..تا دو شب گریه کردم ...تو تاریکی صبح اینستا که باز کردم ...پستی دبدم و فهمیدم ...یک هفته قبل طلاق ام عروسی خواهرش بوده ...فکر کردم همه روزهایی که دل شکسته خدا را صدا زدم ..اون تو شادی بود ..وقتی از خدا خواستم دردمن تجربه کنند تو عروسی بودن ...میم مرد ..پ مرد ..خیلی ها مردن برام ...اشک هام میریخت ..کوله ام برداشتم ..گفتم با دوستم میرم ..کوه ..اما تنها اومدم ..اسنپ گرفتم یه اهنگ کوفتی گذاشت که من از زیر ماسک اشک هام ریخت ..گفت اهنگ عوض کنم خاموش کنم ...گفتم نه ..خودش عوض کرد ..پیاده شدم که گفت ببخشید ناراحت شدید ...من ناراحت شدم ...من دیگه خوب نمیشم ...زل زدم به شهری که هوا ندارد این پست را می نویسم ...من دیگه خوب نمیشم ..خدایا کو وعده ات بعد سختی اسونی بود ...کو بغل ات ....خدایا من گله دارم ...من دلم شکسته بود
تحمل کن ، صبر داشته باش