پست چالش
وبلاگ کودکانه هایم تمامی ندارد : شارمین جان به دعوت اتنا عزیز و هوپ جان
15- فکر کن بدون هیچ محدودیتی می توانی برای یک روز هر طور دلت خواست زندگی کنی. آن یک روز را توصیف کن
من کلا تو وب انسان صادقی با خودم هستم.بنابراین راحت می نویسم و فکر میکنم اکثر محدودیت های من ساخته چهارچوب ذهنی خودم هست ولی اگه سوال بسط بدیم به این امر که هیچ عواقب شرغی و قانونی نخواهد داشت:
اون روز واقعا به دلخواه خودم لباس می پوشم و اگر تقیدات مذهبی که انتخاب فعلی خودم هست نباشه ، اتخابم اینه که موهام هوای ازاد را تجربه کنه. اون جوری که واقعا خوش ام می اد لباس میپوشم ازاد و رها
بعد از اونجایی که محدودیتی نیست میرفتم محل کارش میگقتم صداش بزنن! حرف خاصی ندارم ولی دوست داشتم این کار بکنم! و اونجایی که احتمالا بعدش جوری باهم دعوا می کنه که درتاریخ ثبت میشه میام بیرون وبا یه غریبه ارتباط برقرار می کنم.در پایان به یه سری ادم چشم تو چشم میگم دوستشون ندارم. به نظر نبود محدودیت ترسناکه برام.
۱۸. ده مورد از فانتزیهایی که تو ذهنتون هستند و دوست دارید اتفاق بیفتن ولی ممکنه خیلیهاشون خیلی دور و دراز باشند و هیچوقت اتفاق نیافتند
واقعا 10 تا فانتزی ندارم
یکی که ازش خوش ام میاید تو اینستا و واتساپ بهم پیام بده ..نه پیام عاشقانه ها ...یه پیام معمولی ..ولی عجیب تو ذهنم که هردو هم چک می کنیم !
یه چیزی عجیبی که همیشه بهش فکرمی کنم اینه که یه بار تو دادگاه بدون اینکه فکر کنم ف وکیل مقابل ام باشه ! ف اولین مردی بود که بهم گفت تو خیالش بهم فکر می کنه
از ایران برم.زبان بخونم و تو یه بار برقص ام. این فانتزی در حالی دارم که نه قصد مهاجرت دارم و زبانم افتضاح است از همه مهم تر رقص بلد نیستم.
فانتزی بعدی هم مثبت هجده است شما خودتون تصور کنید!
عمده فانتزی ذهنی من حضور شخصی است که نیست و خب این خیلی بد است که ذهنم وابسته است!
۲۹. اگر روحانی [=رییس جمهور فعلی] بودید چی کار می کردید؟
هیچی احتمالا منم به فکر خودم بودم .به نظرم قدرت ادم دور می کنه و خود خواه ...جهان پر رنج است همه ما می دونیم ولی وقتی در سدر قدرت ایم هنوزم هم می دونیم ادما دارن له میشن ولی اولویت مون از دیگران به جیب و قدرت خودمون تغییر می کنه ولی خدایی وضع حقوق زنان بهتر می کردم .
۳۷. بحث در مورد تابوی بکارت
بکارت یکی از چیزهایی که بدم می اد ولی باهاش درگیرم ! مثلا وقتی از دختری که تو دوران عقد اختلاف داره می پرسم .باکره هست یانه ؟ خیلی چیزها با جواب این سوال تغییر می کنه درحالی که شخصا به نظرم هیج چیز نباید تغییر کنه اما قانونگذار مثل من فکر نمی کنه. از اون بدتر و چندش آور تر برام اون زمانی که یه وکیل مخصوصا مرد در خصوص زن کلمه مدخوله را به کار می بره ...می دونید احساس می کنم تمام فحش های دنیا و حقارت های دنیا در این کلمه هست قدرت یک مرد در دعوای تمکین به واسطه همین بکارت تعیین می شود . من معتقدم گذشته ادمها مهم است اما بکارت گذشته را تعیین نمی کند.
خیلی بهش فکر می کنم که یه پست تو اینستا در این باب بزارم !
خودم یکی از بدترین حس ها دنیا داشتم وقتی که قصد داشتم پزشکی قانونی نرم ولی خب جوری از همه جا بهم فشار اوردن که باید بری و ...... وقتی برگشتم تو اوج گرما وسط افتاب کفش هام در اوردم نشستم رو پله ها پل خواجو ...و پاهام کردم تو اب و یک ساعت اروم اروم جلو مردم این شهر گریه کردم ...هنوز هر وقت از اون پله ها رد میشم قلبم درد می گیره ! اسم اون از شناسنامه ام حذف شد اما چیزی از قلبم پاک نشد ...همین قدر مسخره ...مطمنم این بند اخر چند روز دیگه پاک می کنم !
سلام.
مرسی شرکت کردی آبان جان.
اون صداقتی که گفتی واقعا تو این پست حس میشه...
قضیهی رقصیدن تو بار خیلی باحال بود 😂
و بحث بکارت... برام جالب بود که از دیدگاه شغل شما بهش نگاه کردم و متاسفم بابت اینجور نگاهها