.

ای خدای پاک و بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را درگذار

سلام
مرا آبان صدا بزن..
مرز خیال ..رویا ..واقعیت ...مشخص نیست ..
گاهی تمرین نوشتن است ..فقط ..

بایگانی
پیوندها

مرداب

دوشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۲۱ ب.ظ

دفعه اخر اولین جمله ام به مشاورم این بود 

زندگی ام مثل یه مردابه هرچقدر دست و پا میزنم بیشتر فرو میرم 

می دونید زندگی ام هیچ چیزی برای جنگیدن نداره 

انگاری منتظرم تمام شه و تمام نمیشه 

دیشب تو ماشین وقتی رفتیم چمدون دوستم بخریم تا بره از ایران ..گفتم تو بری من خیلی تنها میشم ..گفت ایشاالله این قدر کار داشته باشی که هرچی زنگ بزنم شلوغ باشه سرت ..گفتم کار می خواهم چی کار ..تنهام بعد اشکام ریخت تو تاریکی ماشین گم شد ...همه دویدن هام تلاش برای بقا است . همین 

کاش این قلب این همه قدرت نداشت ...

موافقین ۹ مخالفین ۰ ۰۱/۰۳/۰۹
آبان

نظرات  (۴)

زندگی نمیکنیم...زنده‌ایم :)

پاسخ:
به خودم میگم اگه فقط تلاش برای بقا است پس چرا این همه می دوم و نمیرسم 

کاش با خودت اینطوری نکنی:(

دلم میگیره وقتی دل گرفته ت رو میبینم. آبانِ ۷،۸ سال پیش که من میخوندمش اینطوری نبود‌.

روزای خوش میاد آبان...

پاسخ:
باور می کنی یادم نمیاد قبل سال ۹۴ چه طوری بودم . انگاری دیگه بلد نیستم بخندم خوب باشم 
روزهای خوب قاعدتا باید میامدن دیگه 
شاید دیگه نمی خواهن بیان و باید بپذیرم عزیزم 

دخترکم

میای با من دوست جون جونی بشی؟

پاسخ:
سلام عزیزم 
بله حتما  چه عالی 

سلام

باید تمرین کنیم که به هیچ کس نیاز به تکیه نداشته باشیم، نیاز به هیچ کس نداشته باشیم

البته که نیاز به معنای هیچ نه

یعنی وقتی نبودن احساس نکنیم که داریم ضربه میخوریم

از هرچی که هست و داریم لذت ببریم

از چیزهای موجود

 

ایشاالله که دعای دوستتون محقق بشه

پاسخ:
فعلا که همه زندگی میدان تمرین بود 
ممنونم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">