تلفن را قطع کردیم
دستهایم بوی تو را میداد.
شاعر : بهنام شوشتری
1- یک جایی خوانده ام ادم ها نه به اندازه وبلاگشان غمگین اند و نه به اندازه اینستاگرام خود شاد ....
حرفش به نظرم درست بود ..(با تشکر از راحنا : اینجا )
2- برنامه خندوانه ، جناب خان ..احلام ...
این برنامه دوست دارم ..ادم هایی که می خندانند...:)..فیلم های غمگین را تعطیل کنید ،بخشی از شادی را به زندگی خودتان برگردانید ..مشکلات حل نمی شود ولی روحیه ادم خوب می شود ..
3 - روزهای خوبی است میشه دعا کنید خوب بماند ؟ انرژی مثبت ..
4- دلم نمی آید درخواست فارغ التحصیلی ام را در سامانه گلستان ثبت کنم ،یک جورایی دلم برای ان 4 سال تنگ شده
پیشنهاد : قدم زدن با ....
تمام اصل های حقوق بشر را خوانده ام
وجای یک اصل را خالی یافتم
واصل دیگری به آن افزودم
عزیز من
اصل سی و یکم :
هر انسانی حق دارد هرکسی را که می خواهد دوست داشته باشد .
پابلو نرودا
هوس کرده ام بروم شالگردن ببافم ...یک شالگردن بلند ..وسط مرداد ....
و من ادمی هستم که تا به حال شالگردن نبافته ....
.........................................................
دفترچه های تلفن همراه چه ظلمی به ادم ها می کند
قبل تر ها آدم ها شماره آدم های مهم زندگی شان را،آدم های دوست داشتنی زندگی شان را ،حفظ می کردند.بعد تو باجه های زرد رنگ تلفن عمومی سکه می انداختند و حرف می زدند ،اما حالا آدم ها اتکا می کنند به گوشی موبایل ..
تصور کنید روزی را که قرار مهمی دارید ،گوشی موبایلتان را جا گذاشته اید و مانده اید بی شماره تلفن ،قرار شما کنسل می شود!به همین سادگی .....انکار نمی کنم که تکنولوژی خوب است اما حواسمان باشدبه خیلی چیزها ...
پیشنهاد : عمیق لبخند بزن ....
خودکار توی فنجان
قاشق به روی کاغذ
زیبایی ات حواس مرا پرت می کند !
عمران صلاحی
کودکش را به اغوش کشیدم ..نوزادها بیشتر از هرچیزی به ادم حس زندگی میدهند...شناسنامه اش را هنوز نگرفته اند..
می خواهند فامیلشان را عوض کنند ..چرا ! چون فامیلشان بی کلاس است ،بی کلاس بودن به این معنا نیست که این فامیل معنای خوبی ندارد ...
قبول دارم که نام کودک روی شخصیت او تاثیر دارد اما عوض کردن فامیل به بهانه بی کلاسی را نمی فهمم ...
استدلالش این بود که شان و احترام او با عوض کردن فامیلش بیشتر می شود ..
فکر کردم شان ادمی به نام نیست ..به رفتار است ،بی کلاس بودن استدلال نیست ،بهانه است !...
...............................
بعد از سحر نخوابیدم و فکر کردم و دلتنگ شدم .برخی از دلتگی ها ،حس خوب به ادم میدهد،حس امید، زندگی و تمام واژگان خوب ، دلم می خواهد بروم برای خودم یک گلدان بخرم و بعد برای قد کشیدنش ذوق کنم ،برای نور آفتاب و آب ،دلواپس شوم .به یقین گیاهان عاشقان نورند
...
پیشنهاد: دیدن پیج اینستا گرام صابر ابر است ..عکس هایش زندگی دارد ..روح دارد ...
نازنیم !
با مسافری که می اید
سرزمین بی طرفی برایم بفرست
و پرچمی سفید
و پیراهن نازک گلداری
با بوی خلیج ناآرام فارس
برای اقیانوس ارامی
که مثل چشم های تو تنها است ..روجا چمنکار
تو رفته ای ......و در میز سوم کتابخانه جا مانده ای ...در مسیر گروه حقوق جا مانده ای ..
اخرین تصویرت ،تو عکس های جشن فارغ التحصیلی جا مانده
..تو عکس پروفایل ات جامانده ای ...تصادف ادم ها را میبرد..
به مادرت فکر می کنم ...به چشم هایت ..به دست هایت فکر می کنم .به تو فکر می کنم ..به چهار سالی که گذشت و باورم نمی شود ..تو رفته ای ... ومن هنوز نمیدانم چگونه باید از مرگ ..از تصادف ..بنویسم ...
..همکلاسی ام ..رفته است ... انا لله و اناالیه راجعون ..
فرزندانم از من به شما نصیحت
فیلم چند متر مکعب عشق را ببینید ...پایان فیلم قابل تصور نبود ...پر از عشق ..